come at


1- نایل شدن، به دست آوردن 2- (با خشم یا سرعت) نزدیک شدن به

جمله های نمونه

1. If necessary I can come at once.
[ترجمه گوگل]در صورت لزوم می توانم یکباره بیایم
[ترجمه ترگمان]اگر لازم شد فورا بیایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You've come at the right time.
[ترجمه گوگل]شما در زمان مناسب آمده اید
[ترجمه ترگمان]درست به موقع اومدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Misfortunes come at night.
[ترجمه گوگل]بدبختی ها در شب می آیند
[ترجمه ترگمان]به علاوه، در شب، به علاوه،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Put the food where the cat can't come at it.
[ترجمه گوگل]غذا را در جایی قرار دهید که گربه نتواند به آن برسد
[ترجمه ترگمان]غذا را جایی بگذار که گربه نتواند بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Career-wise, this illness couldn't have come at a worse time.
[ترجمه گوگل]از نظر شغلی، این بیماری نمی توانست در زمان بدتری رخ دهد
[ترجمه ترگمان]این بیماری نمی توانست در زمان بدتر از آن امده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Can you come at 30? I know it's inconvenient for you, but I must see you.
[ترجمه گوگل]میشه 30 بیای؟ می دانم که برای شما ناخوشایند است، اما باید شما را ببینم
[ترجمه ترگمان]میشه ساعت ۳۰ بیای؟ می دانم که برایتان ناراحت کننده است، اما باید شما را ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Don't come at me, I did nothing that day.
[ترجمه گوگل]سراغ من نرو، من آن روز کاری نکردم
[ترجمه ترگمان]به من نیا، من اون روز هیچ کاری نکردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You've come at the right moment.
[ترجمه گوگل]شما در لحظه مناسب آمده اید
[ترجمه ترگمان]تو درست به موقع اومدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Good knives don't come at bargain prices .
[ترجمه گوگل]چاقوهای خوب با قیمت مقرون به صرفه نمی آیند
[ترجمه ترگمان]چاقوی خوب قیمت چونه هم ندارن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The news couldn't have come at a better time.
[ترجمه گوگل]این خبر در زمان بهتری نمی توانست منتشر شود
[ترجمه ترگمان]خبر بهتر از این نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Will you please to come at once?
[ترجمه Khaki] میشه لطفا بلافاصله بیای؟
|
[ترجمه گوگل]لطفاً بلافاصله بیایید؟
[ترجمه ترگمان]میشه یه بار بیای اینجا؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I am certain he told me to come at two o'clock.
[ترجمه گوگل]مطمئنم به من گفته ساعت دو بیا
[ترجمه ترگمان]مطمئن هستم که او به من گفت که ساعت دو بیایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We need to come at the problem from a different angle.
[ترجمه گوگل]ما باید از زاویه دیگری به مسئله بپردازیم
[ترجمه ترگمان]ما باید از زاویه دیگری به این مشکل برسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You've come at the worst possible moment. I have a meeting in five minutes.
[ترجمه گوگل]تو در بدترین لحظه ممکن آمده ای پنج دقیقه دیگر جلسه دارم
[ترجمه ترگمان]تو بدترین زمان ممکن رو اومدی پنج دقیقه دیگه جلسه دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Our new babysitter's an absolute wonder - she'll come at very short notice and the children love her.
[ترجمه گوگل]پرستار بچه جدید ما یک شگفتی مطلق است - او در مدت کوتاهی می آید و بچه ها او را دوست دارند
[ترجمه ترگمان]پرستار جدید ما فکر می کند - خیلی زود خواهد آمد و بچه ها او را دوست دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• attack, assault; reach, catch up with

پیشنهاد کاربران

یعنی حمله کردن
attack
Come at someone
نزدیک شدن به کسی ، طرف کسی رفتن با تهدید
He came at me with knife
اون با یه چاقو به طرف من اومد
come at
پیش آمدن، به سراغ آمدن
The opportunity to join the expedition came at just the right time for me
اون فرصت پیوستن به گروه اعزامی کاملا در زمان درستی واسه من پیش اومد
به سراغ آمدن

بپرس