• (1)تعریف: the act or process of burning. • مشابه: burning
• (2)تعریف: the process of oxidation, usu. accompanied by heat and light.
• (3)تعریف: violent disturbance, turmoil, or upheaval.
- The combustion of the crowd led to a riot.
[ترجمه علي] برآشفتن جمعیت، شورشی را پدید آورد.
|
[ترجمه مرجان] آشفتگی شدید جمعیت منجر به شورش شد
|
[ترجمه گوگل] آتش زدن جمعیت به شورش منجر شد [ترجمه ترگمان] آتش جمعیت به شورش تبدیل شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. combustion chamber
آتشدان
2. the combustion of gasoline in the engine
سوختن بنزین در موتور
3. the principle of a gasoline engine is internal combustion
احتراق درونی اصل کار موتورهای بنزین سوز است.
4. Soot is usually the product of the imperfect combustion of fuel.
[ترجمه علی جادری] دوده معمولا نتیجه احتراق ناقص سوخت است .
|
[ترجمه گوگل]دوده معمولاً محصول احتراق ناقص سوخت است [ترجمه ترگمان]Soot معمولا محصول احتراق کامل سوخت است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The energy is released by combustion on the application of a match.
[ترجمه گوگل]انرژی با احتراق با استفاده از کبریت آزاد می شود [ترجمه ترگمان]انرژی با احتراق در کاربرد یک مسابقه آزاد می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Soot is the product of the imperfect combustion of fuel.
[ترجمه گوگل]دوده محصول احتراق ناقص سوخت است [ترجمه ترگمان]Soot محصول احتراق کامل سوخت است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The development of fluidized combustion systems has opened new doors towards small scale coal systems.
[ترجمه گوگل]توسعه سیستم های احتراق سیال درهای جدیدی را به سوی سیستم های ذغال سنگ در مقیاس کوچک باز کرده است [ترجمه ترگمان]توسعه سیستم های احتراق سیال، دره ای جدیدی را به سمت سیستم های زغال سنگ در مقیاس کوچک باز کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A combination of mass production and the internal combustion engine was responsible for the Allied victory.
[ترجمه امیررضا] ترکیبِ تولید انبوه و موتور درون سوز، عامل پیروزی متفقین بود
|
[ترجمه گوگل]ترکیبی از تولید انبوه و موتور احتراق داخلی مسئول پیروزی متفقین بود [ترجمه ترگمان]ترکیبی از تولید انبوه و موتور احتراق داخلی مسئول پیروزی متفقین بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The combustion melts the pumice, the hot gases foam it up, and the hot foam fills the mould in seconds.
[ترجمه گوگل]احتراق، پوکه را ذوب می کند، گازهای داغ آن را کف می کند و کف داغ ظرف چند ثانیه قالب را پر می کند [ترجمه ترگمان]احتراق the را ذوب می کند، گازهای داغ آن را کف می کنند و کف های داغ در عرض چند ثانیه قالب را پر می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Secondly, new fuels for the internal combustion engine which do not involve the depletion of vital and limited energy resources.
[ترجمه گوگل]ثانیاً، سوختهای جدید برای موتور احتراق داخلی که مستلزم کاهش منابع حیاتی و محدود انرژی نیست [ترجمه ترگمان]دوم، سوخت های جدید برای موتور احتراق داخلی که شامل تخلیه منابع انرژی حیاتی و محدود نمی شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Let us choose a coal which upon combustion yields 0. Natural gas Produces negligible 50
[ترجمه گوگل]اجازه دهید زغال سنگی را انتخاب کنیم که با احتراق 0 حاصل شود گاز طبیعی 50 ناچیز تولید می کند [ترجمه ترگمان]اجازه دهید یک زغال سنگ را انتخاب کنیم که بر روی احتراق صفر باشد تولید گاز طبیعی برابر با ۵۰ درصد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Another area of expertise is the repair of combustion chambers, used in both aviation and industrial gas turbines.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از زمینه های تخصصی تعمیر اتاق های احتراق است که در توربین های گاز هوایی و صنعتی مورد استفاده قرار می گیرد [ترجمه ترگمان]حوزه دیگر تخصص، تعمیر محفظه احتراق است که در هر دو توربین گاز و گاز مورد استفاده قرار می گیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Combustion can not continue in the absence of oxygen and certain commercially produced fire extinguishers work on this principle.
[ترجمه گوگل]احتراق نمی تواند در غیاب اکسیژن ادامه یابد و برخی از کپسول های آتش نشانی تجاری تولید شده بر اساس این اصل کار می کنند [ترجمه ترگمان]این مشعل نمی تواند در غیاب اکسیژن و کپسول های آتش نشانی خاص تولید شده به صورت تجاری، ادامه یابد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Engineers are still trying to come up with a commercially viable replacement for internal - combustion engines.
[ترجمه گوگل]مهندسان هنوز در تلاشند تا یک جایگزین تجاری مناسب برای موتورهای احتراق داخلی بیابند [ترجمه ترگمان]مهندسان هنوز در تلاشند تا یک جایگزین تجاری مناسب برای موتورهای احتراق داخلی ایجاد کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
احتراق (اسم)
inflammation, combustion, ignition, lighting
اشتعال (اسم)
combustion, ignition, lighting
سوخت (اسم)
fuel, combustion, crop damage
تخصصی
[خودرو] احتراق [شیمی] احتراق، سوختن، اکسیده شدن سریع (همراه با حرارت و نور)، اکسیده شدن آهسته (همراه باحرارت کم و بدون نور) [عمران و معماری] احتراق [برق و الکترونیک] احتراق [مهندسی گاز] احتراق، اشتعال، سوختن [پلیمر] احتراق
انگلیسی به انگلیسی
• burning, ignition combustion is the act of burning something or the process of burning; a formal word.
پیشنهاد کاربران
احتراق ( سوختن ) The combustion of fossil fuels
🔊 دوستان تلفظ درست این کلمه {کِمباسچِن} می باشد؛ آن را به اشتباه ( کِمباسشِن ) نخوانید
combustion ( قطعات و اجزای خودرو ) واژه مصوب: احتراق 2 تعریف: سوختن سریع مخلوط سوخت و هوا در محفظۀ احتراق برای تولید توان