1. to dilute combustible gases with carbon dioxide
گازهای آتش گیر را با دی اکسیدکربن رقیق کردن
2. gasoline is highly combustible
بنزین بسیار قابل اشتعال است.
3. Patriotism: Combustible rubbish ready to the torch of any one ambitious to illuminate his name.
[ترجمه گوگل]میهن پرستی: زباله های قابل احتراق آماده به مشعل هر کسی که جاه طلب است تا نام خود را روشن کند
[ترجمه ترگمان]وطن پرستی: combustible که برای روشن کردن نام خود برای روشن کردن نامش آماده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. We mustn't take combustible goods aboard.
[ترجمه گوگل]ما نباید کالاهای قابل احتراق را وارد کشتی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما نباید کالاها را به کشتی ببریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It was surrounded with heaps of combustible materials.
[ترجمه گوگل]اطراف آن با انبوهی از مواد قابل احتراق احاطه شده بود
[ترجمه ترگمان]آن را با انبوهی از مواد قابل اشتعال احاطه کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. We must not take combustible goods aboard.
[ترجمه گوگل]ما نباید کالاهای قابل احتراق را وارد کشتی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما نباید کالاها را به کشتی ببریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Indeed, no single episode combines as many combustible elements as this one.
[ترجمه گوگل]در واقع، هیچ اپیزود واحدی به اندازه این یکی عناصر قابل احتراق را ترکیب نمی کند
[ترجمه ترگمان]در واقع، هیچ اپیزود واحدی به اندازه این یک از اجزای قابل احتراق وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It contained a substantial amount of combustible materials, said a fire officer.
[ترجمه گوگل]یکی از افسران آتش نشانی گفت که حاوی مقدار قابل توجهی مواد قابل احتراق است
[ترجمه ترگمان]افسر آتش گفت: حاوی مواد قابل اشتعال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Others in the plane were smoking, and a combustible situation might arise.
[ترجمه گوگل]سایرین در هواپیما در حال سیگار کشیدن بودند و ممکن است یک وضعیت قابل احتراق ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]بقیه در هواپیما سیگار می کشیدند و یک وضعیت قابل احتراق وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The general rule is that the more combustible your wall is, the greater distance it has to be away from the boundary.
[ترجمه گوگل]قانون کلی این است که هرچه دیوار شما قابل احتراق تر باشد، فاصله آن از مرز بیشتر است
[ترجمه ترگمان]قاعده کلی این است که هرچه دیوار شما احتراق بیشتری داشته باشد، فاصله بیشتری باید از مرز فاصله داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Together, they showcase his combustible bop chops and sublime ballad skills, as well as his meteoric rise to prominence.
[ترجمه گوگل]آنها با هم، برشهای قابل احتراق و مهارتهای تصنیف عالی او و همچنین ظهور شهابساختی او را به نمایش میگذارند
[ترجمه ترگمان]با این حال، این دو با هم chops combustible و مهارت های sublime عالی خود را به نمایش می گذارند و همچنین درخشش خورشید را نیز به نمایش می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Don't smoke near combustible materials.
[ترجمه گوگل]نزدیک مواد قابل احتراق سیگار نکشید
[ترجمه ترگمان]در نزدیکی مواد قابل اشتعال سیگار نکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Having more combustible straw around only means more fuel for the arsonist.
[ترجمه گوگل]وجود نی قابل احتراق بیشتر در اطراف تنها به معنای سوخت بیشتر برای آتش افروز است
[ترجمه ترگمان]داشتن یه علف دیگه در این اطراف فقط به معنی سوخت برای آتش افروزی هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. During Spring Festivals, taking combustible and explosive goods abroad is strictly prohibited!
[ترجمه گوگل]در جشنواره های بهار، بردن کالاهای قابل احتراق و مواد منفجره به خارج از کشور اکیدا ممنوع است!
[ترجمه ترگمان]در طی جشن های بهاره، گرفتن کالاهای قابل اشتعال و مواد منفجره در خارج از کشور به شدت ممنوع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید