combust

/kəmˈbəst//kəmˈbʌst/

معنی: محو در نور خروشیدن، تبدیل بخاکستر کردن
معانی دیگر: سوختن، سوزاندن، محترق کردن یا شدن، مشتعل شدن یا کردن، در گرفتن، محو در نور خروشید

جمله های نمونه

1. The engine regularly combusted.
[ترجمه گوگل]موتور مرتباً می سوخت
[ترجمه ترگمان]موتور به طور مرتب روشن می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We combust coal and other fossil fuels.
[ترجمه گوگل]ما زغال سنگ و سایر سوخت های فسیلی را می سوزانیم
[ترجمه ترگمان]ما زغال سنگ و سوخت های فسیلی دیگر را نابود می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The advantages and disadvantages of switch type regenerative combustion system are analyzed and one self-regenerative high temperature air burner which could continuous combust is developed.
[ترجمه گوگل]مزایا و معایب سیستم احتراق احیاکننده نوع سوئیچ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و یک مشعل هوای با دمای بالا خودبازسازنده که می تواند احتراق مداوم را ایجاد کند، توسعه یافته است
[ترجمه ترگمان]مزایا و معایب سیستم احتراق نوع سوییچ مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد و یک مشعل هوای آزاد با دمای بالا، که می تواند combust پیوسته باشد، توسعه داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The corrosive and high-strength hydrogen peroxide can combust the organics, as well as selectively oxidate the dyestuffs.
[ترجمه گوگل]پراکسید هیدروژن خورنده و با استحکام بالا می تواند مواد آلی را احتراق کند و همچنین مواد رنگی را به طور انتخابی اکسید کند
[ترجمه ترگمان]آب اکسیژنه و یون هیدروژن با استحکام بالا می تواند organics و نیز به طور انتخابی oxidate dyestuffs را مهار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Machines are delivering up to only 2percent of the fuel they combust.
[ترجمه گوگل]ماشین‌ها تنها ۲ درصد از سوختی را که می‌سوزند، تحویل می‌دهند
[ترجمه ترگمان]ماشین ها تنها ۲ درصد سوخت مصرفی خود را تحویل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Without cooling water, the irradiated nuclear fuel could spontaneously combust in an exothermic reaction.
[ترجمه گوگل]بدون آب خنک کننده، سوخت هسته ای تابیده شده می تواند به طور خود به خود در یک واکنش گرمازا بسوزد
[ترجمه ترگمان]بدون آب سرد، سوخت هسته ای تابیده می تواند به طور خود واکنشی در واکنش گرماده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. South - central Europe is fighting a heat wave fierce enough to cause forests to combust.
[ترجمه گوگل]اروپای جنوبی مرکزی در حال مبارزه با موج گرمای شدید است که باعث سوختن جنگل‌ها می‌شود
[ترجمه ترگمان]جنوب - جنوب اروپا در حال مبارزه با موج گرما به اندازه کافی برای ایجاد جنگل های بارانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I intend to forgive those ancestors who misled into false ascension and combust.
[ترجمه گوگل]من قصد دارم آن نیاکانی را که به معراج و احتراق کاذب گمراه شدند ببخشم
[ترجمه ترگمان]من قصد دارم کسانی را که گمراه و گمراه شده بودند ببخشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When the tube was broken, air rushed in, causing the phosphorus to self - combust.
[ترجمه گوگل]وقتی لوله شکسته شد، هوا هجوم آورد و باعث شد فسفر خودسوخته شود
[ترجمه ترگمان]وقتی لوله شکسته شد، هوا به داخل هجوم آورد و فسفر را به خود تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The information was lost as each successive Pharaoh and his Mahavishnu consort or associates combust.
[ترجمه گوگل]وقتی فرعون متوالی و همسر یا همکارانش ماهاویشنو می سوزند، اطلاعات از بین رفت
[ترجمه ترگمان]این اطلاعات به عنوان هر فرعون متوالی و همسر Mahavishnu و همدستان وی از دست رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The post-combustion space and the once-combustion gas mixture to form vortex combustion, so that Gas can combust more.
[ترجمه گوگل]فضای پس از احتراق و مخلوط گاز یک بار احتراق برای تشکیل احتراق گردابی، به طوری که گاز می تواند بیشتر احتراق کند
[ترجمه ترگمان]فضای پس از احتراق و مخلوط گاز سوز برای تشکیل احتراق vortex به گونه ای که گاز می تواند بیشتر مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Irritating to the eyes, skin and mucous membranes. Hydrolysis of silane inside of body tissues may produce silicic acid. Highly flammable. This product may spontaneously combust in air.
[ترجمه گوگل]باعث تحریک چشم، پوست و غشاهای مخاطی می شود هیدرولیز سیلان در داخل بافت های بدن ممکن است اسید سیلیسیک تولید کند به شدت قابل اشتعال این محصول ممکن است خود به خود در هوا بسوزد
[ترجمه ترگمان]به چشم ها، غشا مخاطی و غشاهای مخاطی تغذیه می شود Hydrolysis سیلان در داخل بافته ای بدن ممکن است silicic اسید تولید کند به شدت قابل اشتعال این محصول ممکن است به طور ناگهانی در هوا حرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محو در نور خروشیدن (فعل)
combust

تبدیل به خاکستر کردن (فعل)
combust

انگلیسی به انگلیسی

• burnt, singed; being obscured by proximity to the sun (astronomy, archaic)

پیشنهاد کاربران

To ignite or start burning. “Combust” is a more formal term used to describe the process of something catching fire or burning.
مشتعل شدن یا شروع به سوختن کردن.
"combust" یک اصطلاح رسمی تر برای توصیف فرآیند آتش گرفتن یا سوختن چیزی.
...
[مشاهده متن کامل]

***************************************************************************************************
مثال؛
“The dry leaves quickly combust when exposed to a flame. ”
In a chemistry class, a teacher might explain, “When the temperature reaches a certain point, the substance will combust. ”
A firefighter might report, “The building combusted due to a faulty electrical wiring. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-ignite/
آتش گرفتن
سوختن ، شعله ور شدن

بپرس