combing

جمله های نمونه

1. I was combing my hair and it was just falling out in clumps.
[ترجمه Ali] موهایم را شانه می کردم و دسته دسته موهایم می ریخت.
|
[ترجمه aparat./Roslin] داشتم موهایم را شانه می کردم و آن ها به صورت دسته ای می ریختند.
|
[ترجمه گوگل]داشتم موهایم را شانه می کردم و آن ها به صورت دسته ای می ریختند
[ترجمه ترگمان]داشتم موهام رو شونه می کردم و این فقط داشت به صورت clumps می افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She is combing her dark tresses.
[ترجمه aparat./Roslin] او شستشو های تاریک خود را دارد
|
[ترجمه گوگل]او در حال شانه زدن زانوهای تیره اش است
[ترجمه ترگمان]دارد موهای سیاهش را شانه می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She sat combing out her hair in front of the kitchen mirror.
[ترجمه گوگل]جلوی آینه آشپزخانه نشست و موهایش را شانه کرد
[ترجمه ترگمان]او موهایش را جلوی آینه آشپزخانه شانه می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Police are combing the woods for the missing children.
[ترجمه گوگل]پلیس در حال شانه زدن جنگل ها برای کودکان گم شده است
[ترجمه ترگمان]پلیس در حال جستجوی جنگل برای کودکان گم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Eight policemen then spent two years combing through the evidence.
[ترجمه گوگل]هشت پلیس پس از آن دو سال را صرف بررسی شواهد کردند
[ترجمه ترگمان]سپس هشت پلیس دو سال را صرف جستجو در این سند کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Police are still combing the woods for the missing boy.
[ترجمه گوگل]پلیس همچنان در حال بررسی جنگل ها برای یافتن پسر ناپدید شده است
[ترجمه ترگمان]پلیس هنوز داره دنبال یه پسر گم شده میگرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We spent weeks combing through huge piles of old documents.
[ترجمه گوگل]هفته ها را صرف بررسی انبوه اسناد قدیمی کردیم
[ترجمه ترگمان]ما هفته ها را صرف جستجو در میان انبوهی از اسناد قدیمی کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Vigilantes began combing the city for anyone known to have collaborated with the enemy.
[ترجمه گوگل]Vigilantes شروع به شانه زدن شهر برای هر کسی کرد که با دشمن همکاری کرده است
[ترجمه ترگمان]Vigilantes شروع کرد به گشتن شهر به خاطر کسی که با دشمن هم کاری کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She was combing out her blonde hair and pouring a colourless liquid from a bottle over her head.
[ترجمه گوگل]موهای بلوندش را شانه می کرد و مایعی بی رنگ از بطری روی سرش می ریخت
[ترجمه ترگمان]داشت موهای بلوند او را شانه می زد و مایع بی رنگ و بی رنگ از یک بطری روی سرش می ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Police and volunteers are combing the countryside in the hope of finding the missing boy.
[ترجمه گوگل]پلیس و داوطلبان به امید یافتن پسر گمشده در حومه شهر هستند
[ترجمه ترگمان]پلیس و داوطلبان به امید یافتن پسر گم شده در حومه شهر مشغول جستجو هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Papi emerged from the bathroom combing his dark wet curls flat.
[ترجمه گوگل]پاپی از حمام بیرون آمد و فرهای خیس تیره اش را صاف کرد
[ترجمه ترگمان]از حمام بیرون آمد و موهای خیس و خیسش را شانه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She was combing her hair, her face reflected in the mirror sheet of beaten gold.
[ترجمه گوگل]موهایش را شانه می کرد، صورتش در آینه طلای ضرب شده منعکس می شد
[ترجمه ترگمان]او داشت موهایش را شانه می زد، صورتش در آینه طلایی رنگ طلایی منعکس شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I fussed about, preparing myself, washing, combing my hair and putting on my borrowed finery.
[ترجمه گوگل]سرم شلوغ بود، خودم را آماده کردم، شستم، موهایم را شانه کردم و زیورآلات قرض گرفته ام را پوشیدم
[ترجمه ترگمان]در این فکر بودم که خودم را برای شستشو، شستشو دهم، موهایم را شانه بزنم و زرق و برق دار کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He stood in front of the mirror combing his hair.
[ترجمه گوگل]جلوی آینه ایستاد و موهایش را شانه کرد
[ترجمه ترگمان]او جلوی آینه ایستاد و موهایش را شانه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Lice themselves are best found by combing the hair with a detector comb.
[ترجمه گوگل]شپش خود را بهتر با شانه کردن مو با شانه آشکارساز پیدا می کند
[ترجمه ترگمان]خود شپش به بهترین شکل با شانه کردن مو با شانه detector پیدا می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] شانه کردن الیاف - شانه زنی

انگلیسی به انگلیسی

• drawing a comb through, grooming; thorough searching

پیشنهاد کاربران

بپرس