combination lock

/ˌkɑːmbəˈneɪʃn̩ˈlɑːk//ˌkɒmbɪˈneɪʃn̩lɒk/

قفل رمزدار، قفل بی کلید، قفل ابجد، قفل حروفی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a lock operated by turning a dial to a set series of numbers or letters.

جمله های نمونه

1. Remember the analogy of the combination lock.
[ترجمه گوگل]قیاس قفل ترکیبی را به خاطر بسپارید
[ترجمه ترگمان]قیاس قفل ترکیبی را به یاد می آورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A Source code for a combination Lock using a Pic 16 F 8
[ترجمه گوگل]کد منبع برای قفل ترکیبی با استفاده از Pic 16 F 8
[ترجمه ترگمان]یک کد منبع برای ترکیب کردن با استفاده از یک کد Pic ۱۶ F ۸
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. First, one subject was trained to open a combination lock an unfamiliar technology in Uganda.
[ترجمه گوگل]ابتدا، یک آزمودنی برای باز کردن قفل ترکیبی یک فناوری ناآشنا در اوگاندا آموزش دید
[ترجمه ترگمان]ابتدا، یک موضوع برای باز کردن ترکیب یک تکنولوژی ناآشنا در اوگاندا آموزش داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He has a prototype combination lock. He wants you to test out.
[ترجمه گوگل]او یک نمونه اولیه قفل ترکیبی دارد او از شما می خواهد که تست کنید
[ترجمه ترگمان]اون یه قفل نمونه اولیه از نمونه اولیه داره اون میخواد تو آزمایش کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The independent combination lock is both firm and sumptuous.
[ترجمه گوگل]قفل ترکیبی مستقل هم محکم و هم مجلل است
[ترجمه ترگمان]بسته ترکیب مستقل، هم محکم و هم مجلل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mechanical Combination Lock, Door Lock, Car Lock, Window Door Lock, Cabinet Lock.
[ترجمه گوگل]قفل ترکیبی مکانیکی، قفل درب، قفل ماشین، قفل درب پنجره، قفل کابینت
[ترجمه ترگمان]قفل ترکیبی مکانیکی، قفل در، قفل اتومبیل، قفل در پنجره، قفل کردن کابینه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The only thing holding me up would be fumbling at the combination lock or renting a towel.
[ترجمه گوگل]تنها چیزی که مرا نگه می دارد این است که در قفل ترکیبی یا کرایه یک حوله دست و پا بزنم
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که مرا سرپا نگه می داشت، در قفل کردن قفل یا اجاره کردن یک حوله بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I took it down from the wall to reveal the circular door of a wall safe with a combination lock.
[ترجمه گوگل]آن را از روی دیوار پایین آوردم تا درب دایره ای یک گاوصندوق دیواری با قفل ترکیبی نمایان شود
[ترجمه ترگمان]آن را از روی دیوار برداشتم تا در گرد دیوار را با قفل در قفل کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Next to it was a steel security cupboard fitted with a combination lock.
[ترجمه گوگل]در کنار آن یک کمد امنیتی فولادی قرار داشت که دارای قفل ترکیبی بود
[ترجمه ترگمان]در کنار آن گنجه امنیتی فولادی بود که قفل ترکیبی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The case sported matching brass hardware, including a pair of clasps, each with its own three-number combination lock.
[ترجمه گوگل]این کیس دارای سخت‌افزار برنجی منطبق بود، از جمله یک جفت گیره، که هر کدام دارای قفل ترکیبی سه عددی خود بودند
[ترجمه ترگمان]این مورد شامل سخت افزار برنجی، از جمله یک جفت چفت، هر یک با قفل ترکیبی شماره سه خود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The fast coding method is a component of the CMG study. It has practicability in a novel electronic combination lock which mapped the discrimination principle of the CMG mechanism.
[ترجمه گوگل]روش کدگذاری سریع جزء مطالعه CMG است این قابلیت در یک قفل ترکیبی الکترونیکی جدید است که اصل تمایز مکانیسم CMG را ترسیم می کند
[ترجمه ترگمان]روش کدگذاری سریع جزیی از مطالعه CMG است این دستگاه در یک کلید ترکیبی الکترونیکی قرار گرفته است که اصل تبعیض مکانیزم CMG را ترسیم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A sequence of numbers or letters used to open a combination lock.
[ترجمه گوگل]دنباله ای از اعداد یا حروف که برای باز کردن قفل ترکیبی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]دنباله ای از اعداد یا حروف برای باز کردن یک قفل ترکیبی به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• lock opened by a set sequence of numbers
a combination lock is a lock which can only be opened by turning a dial according to a particular series of letters or numbers.

پیشنهاد کاربران

قفلی که ترکیبی از اعداد و حروف هسن.
قفل رمزی ( مثل قفل کیف سامسونت )

بپرس