• (1)تعریف: a young male horse, esp. one younger than four years old.
• (2)تعریف: a young, naive, or inexperienced person; novice.
جمله های نمونه
1. a leggy colt
کره اسب پا دراز
2. A colt you may break, but an old horse you never can.
[ترجمه سمانهه] ممکن است یک کره اسب را شکست دهید اما نمی توانید اسب کهن سال را شکست دهید
|
[ترجمه گوگل]اسبی که ممکن است بشکنید، اما اسب پیری که هرگز نمی توانید [ترجمه ترگمان]یک کره اسب می توانید استراحت کنید، اما یک اسب کهنه که هرگز نمی توانید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. A ragged colt may make a good horse.
[ترجمه گوگل]یک کلت ژنده ممکن است اسب خوبی باشد [ترجمه ترگمان]یک کره اسب فرسوده می تواند اسب خوبی درست کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The little colt shied at the fence and refused to jump over it.
[ترجمه گوگل]کلت کوچولو از حصار می ترسید و از پریدن از روی آن خودداری می کرد [ترجمه ترگمان]کره اسب کوچک از حصار خجالت کشید و از پریدن امتناع کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He drew out the heavy Colt revolver.
[ترجمه گوگل]او هفت تیر سنگین کلت را بیرون کشید [ترجمه ترگمان]هفت تیر سنگین و سنگین را بیرون آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Meanwhile the colt galloped back and forth behind him, and the parakeets squawked.
[ترجمه گوگل]در همین حین، کلت پشت سر او به جلو و عقب تاخت و طوطی ها جیغ کشیدند [ترجمه ترگمان]در این اثنا کره اسب از پشت سر او برگشت و the جیغ کشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Ladbrokes had quoted Francois Boutin's colt at 40-1 but have now taken him out of their list.
[ترجمه گوگل]لدبروکز کولت فرانسوا بوتین را 40-1 نقل کرده بود اما اکنون او را از لیست خود خارج کرده است [ترجمه ترگمان]Ladbrokes کره اسب فرانسوا Boutin را در ۴۰ - ۱ نقل کرده بود، اما حالا او را از لیست آن ها بیرون برده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The chestnut colt stuck its head in through the open window to lick her hand with its warm tongue.
[ترجمه گوگل]کلت شاه بلوط سرش را از پنجره باز فرو کرد تا دستش را با زبان گرمش لیس بزند [ترجمه ترگمان]کره اسب سرخ یال سرش را از پنجره باز کرد تا با آن زبان گرم آن را لیس بزند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In general, it is best to geld a colt before he is one-year old.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، بهتر است قبل از یک سالگی به یک اسب ژل بزنید [ترجمه ترگمان]به طور کلی، بهتر است که یک کره اسب را قبل از اینکه یک کره اسب باشد geld کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He should love the colt as he loved the mud pony.
[ترجمه گوگل]او باید کلت را دوست داشته باشد همانطور که اسب گلی را دوست داشت [ترجمه ترگمان]آن کره اسب را همان طور که عاشق اسب گل آلود بود دوست داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A Colt calendar was on the wall.
[ترجمه گوگل]یک تقویم کلت روی دیوار بود [ترجمه ترگمان]تقویم کلت روی دیوار بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Andre Fabre's colt was supplemented yesterday for the Group One contest over six furlongs.
[ترجمه گوگل]کلت آندره فابر دیروز برای مسابقه گروه یک در بیش از شش فرلونگ تکمیل شد [ترجمه ترگمان]این کره اسب دیروز به دنبال یک مسابقه چهار صد گز از چهار صد گز از طرف گروه او رد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Their first championship colt, Crown Ambassador, has won nine races already.
[ترجمه گوگل]اولین اسب قهرمانی آنها، Crown Ambassador، تاکنون در 9 مسابقه پیروز شده است [ترجمه ترگمان]اولین championship، یعنی سفیر کراون، در حال حاضر نه مسابقه را برنده شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• young male horse; novice; type of pistol a colt is a young male horse.
پیشنهاد کاربران
اسب نابالغ نر، کره نریان
در زبان ترکی به معنی کوتاه ، قد کوتاه است . از این رو در زبان مغولی به نوعی اسب قد کوتاه کوله گفته می شود . کوله که نوعی اسب بوده است در پارسی، ترکی و مغولی دیده می شود که با کلمه کره ( کره اسب ) بی شباهت نیست. در زبان انگلیسی به کره اسب Colt گفته می شود .
Colt به معنی کره نریان ( کره اسب نر ) است و filly به معنی کره مادیان ( کره اسب ماده ) است