colouration

/ˌkʌləˈreɪʃn̩//ˌkʌləˈreɪʃn̩/

معنی: رنگ امیزی، فن رنگرزی، حالت رنگ پذیری
معانی دیگر: فن رنگرزی، حالت رنگ پذیری، رنگ امیزی

جمله های نمونه

1. The basic colouration is greyish-blue to green, with a pearly iridescence and blue to green iridescent patches on the scales.
[ترجمه گوگل]رنگ اصلی آن آبی مایل به خاکستری مایل به سبز، با رنگین کمانی مرواریدی و لکه های کمانی آبی تا سبز روی فلس است
[ترجمه ترگمان]رنگ سبز خاکستری به رنگ خاکستری - آبی است، با یک مروارید گون آبی و آبی در مقیاس های قوس دار سبز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Colouration: Goldfish may have a range of colours from black and brown, through gold to pure white.
[ترجمه گوگل]رنگ: ماهی قرمز ممکن است طیف رنگی از سیاه و قهوه ای، طلایی تا سفید خالص داشته باشد
[ترجمه ترگمان]colouration: Goldfish ممکن است طیف وسیعی از رنگ های سیاه و قهوه ای، از طریق طلا تا سفید خالص داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As the goldfish age their colouration can change considerably.
[ترجمه گوگل]با افزایش سن ماهی قرمز رنگ آنها می تواند به طور قابل توجهی تغییر کند
[ترجمه ترگمان]به عنوان ماهی قرمز ماهی ها می توانند به طور قابل توجهی تغییر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Their brown colouration perfectly matches the decaying leaves around them, their blotches and lines disrupt their outlines.
[ترجمه گوگل]رنگ قهوه ای آنها کاملاً با برگهای در حال پوسیدگی اطراف آنها مطابقت دارد، لکه ها و خطوط آنها خطوط آنها را مختل می کند
[ترجمه ترگمان]colouration قهوه ای آن ها به خوبی با برگ های پوسیده در اطراف آن ها همخوانی دارد، blotches و خطوط چهره آن ها را به هم می ریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Seeing these fish grow larger and exhibit adult colouration is the next stage of enjoyment.
[ترجمه گوگل]دیدن بزرگتر شدن این ماهی ها و نشان دادن رنگ بزرگسالان مرحله بعدی لذت است
[ترجمه ترگمان]دیدن این ماهی ها بزرگ تر و بزرگ تر می شود، مرحله بعدی لذت بردن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Their subtle colouration quickly blends into the aquarium, and many of their designs are modelled from actual logs and rocks.
[ترجمه گوگل]رنگ ظریف آنها به سرعت با آکواریوم ترکیب می شود و بسیاری از طرح های آنها از کنده ها و سنگ های واقعی الگوبرداری شده است
[ترجمه ترگمان]colouration ظریف آن ها به سرعت با آکواریوم ترکیب می شوند، و بسیاری از طراحی های آن ها از کنده های واقعی و صخره ها مدل سازی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Colouration: Golden upper surface occasionally with red tints, pale yellow lower surface.
[ترجمه گوگل]رنگ: سطح بالایی طلایی گاهی اوقات با رنگ های قرمز، سطح پایین زرد کم رنگ
[ترجمه ترگمان]colouration: سطح بالای طلایی گاهی بارنگ قرمز، سطح زرد کمرنگ و زرد کمرنگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. With this special requirement of surface colouration, general dyeing process is not available.
[ترجمه گوگل]با این نیاز خاص رنگ‌آمیزی سطح، فرآیند رنگرزی عمومی در دسترس نیست
[ترجمه ترگمان]با این نیاز خاص of سطح، فرآیند رنگ آمیزی عمومی موجود نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This bright colouration in birds is caused by the same antioxidant carotenoids that drive the effect in humans.
[ترجمه گوگل]این رنگ روشن در پرندگان توسط همان کاروتنوئیدهای آنتی اکسیدانی ایجاد می شود که باعث ایجاد اثر در انسان می شود
[ترجمه ترگمان]این colouration درخشان در پرندگان از همان carotenoids های آنتی اکسیدان است که اثر را در انسان ها به حرکت در می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The mechanism of the surface colouration of the flame - retardant nylon product and its application are introduced.
[ترجمه گوگل]مکانیسم رنگ‌آمیزی سطح محصول نایلونی مقاوم در برابر شعله و کاربرد آن معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]مکانیزم of سطح محصول نایلونی مقاوم در برابر شعله و کاربرد آن معرفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Our work suggests that the carotenoid colouration of human skin may represent a similar advertisement of health and fertility.
[ترجمه گوگل]کار ما نشان می دهد که رنگ کاروتنوئیدی پوست انسان ممکن است تبلیغ مشابهی از سلامت و باروری باشد
[ترجمه ترگمان]تحقیقات ما حاکی از آن است که the colouration از پوست انسان ممکن است نشان دهنده تبلیغ مشابهی از سلامتی و باروری باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The regularity is significant for explaining colouration of pearl, appraising the colour and identification pearls.
[ترجمه گوگل]نظم برای توضیح رنگ مروارید، ارزیابی رنگ و شناسایی مروارید قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]این ترتیب برای توضیح colouration مروارید و ارزیابی رنگ و identification مروارید قابل توجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. By assessing the colouration and state of health of 195 free-living urban pigeons, they found that darker pigeons had lower concentrations of a blood parasite called haemosporidian.
[ترجمه گوگل]آنها با ارزیابی رنگ و وضعیت سلامت 195 کبوتر شهری آزاد دریافتند که کبوترهای تیره تر غلظت کمتری از انگل خونی به نام هموسپوریدین دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها با ارزیابی وضعیت سلامت و وضعیت سلامت ۱۹۵ کبوتر شهری که آزادانه زندگی می کنند، دریافتند که کبوترهای تیره تر، غلظت های پایین یک انگل خون به نام haemosporidian را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To some extent, the cinafe colouration of SEM will make up some inherent defect of the electron microscope.
[ترجمه گوگل]تا حدی، رنگ سینافه SEM برخی از نقص ذاتی میکروسکوپ الکترونی را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]تا حدودی، cinafe colouration از SEM باعث ایجاد یک نقص ذاتی در میکروسکوپ الکترونی خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This beauty comes from Sumatra and prefers soft acid water, which will coax out its best colouration.
[ترجمه گوگل]این زیبایی از سوماترا می آید و آب اسیدی نرم را ترجیح می دهد که بهترین رنگ آن را ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]این زیبایی از سوماترا می آید و آب شیرین اسیدی را ترجیح می دهد، که بهترین colouration را بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رنگ امیزی (اسم)
coloration, coloring, colouration, polychromy, colouring

فن رنگرزی (اسم)
coloration, colouration

حالت رنگ پذیری (اسم)
coloration, colouration

تخصصی

[نساجی] فن رنگرزی - حالت رنگ پذیری - رنگ آمیزی - رنگرزی

انگلیسی به انگلیسی

• coloring, arrangement of colors (also coloration)

پیشنهاد کاربران

colouration ( شیمی )
واژه مصوب: رنگ بخشی
تعریف: عمل یا فرایند رنگ بخشیدن|||متـ . رنگش

بپرس