colorlessness

1. Three benzene are solvents with features of colorlessness, aroma, volatility and nammability.

[ترجمه گوگل]سه بنزن حلال هایی با ویژگی های بی رنگی، عطر، فرار و نام پذیری هستند
[ترجمه ترگمان]سه بنزن دو حلال با ویژگی های of، بو، نوسان و nammability هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The encounter smudged into the same colorlessness of every other colorless moment in the colorless flow of time on the bridge.

[ترجمه گوگل]برخورد به همان بی رنگی هر لحظه بی رنگ دیگر در جریان بی رنگ زمان روی پل لکه دار شد
[ترجمه ترگمان]این برخورد در هر لحظه بی رنگ و بی رنگ و در جریان بی رنگ زمان بر روی پل ناپدید می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Must I strive toward colorlessness?

[ترجمه گوگل]آیا باید به سمت بی رنگی تلاش کنم؟
[ترجمه ترگمان]باید سعی کنم به \"colorlessness\" تلاش کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Existing study indicates that discourse markers have three features: detachability of discourse markers, semantic colorlessness of discourse markers, and pragmatic motivation of discourse markers.

[ترجمه گوگل]مطالعات موجود نشان می دهد که نشانگرهای گفتمانی دارای سه ویژگی هستند: جداشدگی نشانگرهای گفتمانی، بی رنگ بودن معنایی نشانگرهای گفتمانی و انگیزه عمل گرایانه نشانگرهای گفتمانی
[ترجمه ترگمان]مطالعه موجود نشان می دهد که مارکرهای گفتار دارای سه ویژگی هستند: detachability از مارکرهای گفتار، colorlessness معنایی، مارکرهای گفتار، و انگیزش واقع گرایانه از مارکرهای گفتمان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It constructs the beauty of transcendency of poetry from the perspective of aesthetic standards of plant, natural standards of colorlessness and the spiritual sustenance of feeling of objects.

[ترجمه گوگل]زیبایی تعالی شعر را از منظر معیارهای زیبایی‌شناختی گیاه، معیارهای طبیعی بی‌رنگی و رزق معنوی احساس اشیا می‌سازد
[ترجمه ترگمان]این سبک، زیبایی شاعرانه بودن شعر را از دیدگاه استانداردهای زیبایی شناختی کارخانه، استانداردهای طبیعی of و حفظ روح احساس اشیا می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

انگلیسی به انگلیسی

پیشنهاد کاربران