colorimeter


معنی: رنگ سنج
معانی دیگر: (در آزمایش های شیمیایی و غیره) رنگ سنج (ابزار اندازه گیری نوع و شدت رنگ)

جمله های نمونه

1. Therefore, EDXRF and colorimeter are effective ways to analyze and study the ancient woollen.
[ترجمه گوگل]بنابراین، EDXRF و رنگ سنج روش های موثری برای تجزیه و تحلیل و بررسی پشم های باستانی هستند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، EDXRF و colorimeter روش های موثری برای تجزیه و تحلیل و بررسی the باستان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The spectral colorimeter is thought to human visual sensitivity with good linearity.
[ترجمه گوگل]رنگ سنج طیفی به حساسیت بصری انسان با خطی خوب تصور می شود
[ترجمه ترگمان]The طیفی به حساسیت بصری انسان با خطی بودن خوب فکر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The main component of Lovibond instrument is Lovibond colorimeter filter glass which is red, yellow, blue and grey in colour with 84 pieces of glass sheets.
[ترجمه گوگل]جزء اصلی ساز Lovibond شیشه فیلتر رنگ سنج Lovibond است که به رنگ های قرمز، زرد، آبی و خاکستری با 84 قطعه ورق شیشه ای می باشد
[ترجمه ترگمان]جز اصلی ابزار Lovibond، Lovibond colorimeter است که قرمز، زرد، آبی و خاکستری رنگی با ۸۴ قطعه ورق شیشه ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Colorimeter, React - R - Shaker, Reagent Dye Dispenser, Electronic Balance, Cyclone Sample Mill.
[ترجمه گوگل]رنگ سنج، React - R - Shaker، Reagent Dye Dispenser، Electronic Balance، Cyclone Sample Mill
[ترجمه ترگمان]Colorimeter، واکنش - R، Reagent دای dispenser، Balance Electronic، Cyclone نمونه Mill
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A new kind of the practical IR colorimeter using LiTaO 3 pyroelectric detector is presented.
[ترجمه گوگل]نوع جدیدی از رنگ سنج مادون قرمز عملی با استفاده از آشکارساز پیروالکتریک LiTaO 3 ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]یک نوع جدید از colorimeter IR عملی با استفاده از ردیاب LiTaO ۳ pyroelectric ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In order to improve the precision of colorimeters, photoelectricity integral colorimeter principle error emendation is studied.
[ترجمه گوگل]به منظور بهبود دقت رنگ سنج ها، اصلاح اصل خطای رنگ سنج انتگرال فوتوالکتریک مطالعه شده است
[ترجمه ترگمان]به منظور بهبود دقت of، خطای اصلی colorimeter integral emendation مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Colorimeter, React - R - Mill, Reagent dye Dispenser, Electronic Balance Cyclone Sample Mill.
[ترجمه گوگل]رنگ سنج، React - R - آسیاب، توزیع کننده رنگ معرف، آسیاب نمونه سیکلون تعادل الکترونیکی
[ترجمه ترگمان]Colorimeter، واکنش نشان می دهد، R رنگ، Reagent رنگ dispenser، Balance نمونه Electronic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Submit them to test on a photoelectric colorimeter or spectrophotometer.
[ترجمه گوگل]آنها را برای آزمایش روی رنگ سنج فوتوالکتریک یا اسپکتروفتومتر ارسال کنید
[ترجمه ترگمان]آن ها را برای آزمایش بر روی یک colorimeter و یا spectrophotometer، به آن ها ارسال کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Colorimeter, Syringe Pipet, Electronic Balance.
[ترجمه گوگل]رنگ سنج، پیپت سرنگ، تعادل الکترونیکی
[ترجمه ترگمان]Colorimeter، سرنگ Pipet، موازنه الکترونیکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Gardner chromaticity value and color grade of solid gum rosin was determined a Lovibond automatic colorimeter.
[ترجمه گوگل]مقدار رنگی گاردنر و درجه رنگ صمغ کلوفون جامد با رنگ سنج اتوماتیک Lovibond تعیین شد
[ترجمه ترگمان]مقدار grade chromaticity and Gardner of rosin solid a a colorimeter Lovibond automatic determined determined determined automatic automatic automatic automatic automatic automatic automatic automatic was was was was was was was was was was was was was was was was was was was was was was was was was was was was was was
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Gardner chromaticity value and color grade of solid gum rosin was determined with a Lovibond automatic colorimeter .
[ترجمه گوگل]مقدار رنگی گاردنر و درجه رنگ صمغ کلوفون جامد با رنگ سنج اتوماتیک Lovibond تعیین شد
[ترجمه ترگمان]value گاردنر مقدار و درجه رنگی آدامس جامد را با a اتوماتیک Lovibond تعیین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The instrument which is employed to directly measure the tri - stimulus coordinates a color a colorimeter.
[ترجمه گوگل]ابزاری که برای اندازه‌گیری مستقیم محرک سه‌گانه به کار می‌رود، یک رنگ یک رنگ سنج را مختصات می‌کند
[ترجمه ترگمان]ابزاری که برای اندازه گیری مستقیم مختصات سه محرک به کار می رود یک رنگ a است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The main contents are summarized as follows . 1 . The general design of colorimeter system.
[ترجمه گوگل]مطالب اصلی به شرح زیر خلاصه شده است 1 طراحی کلی سیستم رنگ سنج
[ترجمه ترگمان]محتوای اصلی به شکل زیر خلاصه شده است ۱ طراحی کلی سیستم colorimeter
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A chebyshev's best curve fitting method was introduced in this paper, to improve the exchangeability of photoelectric colorimeter based on numerical value correction.
[ترجمه گوگل]بهترین روش برازش منحنی چبیشف در این مقاله برای بهبود تبادل پذیری رنگ سنج فوتوالکتریک بر اساس تصحیح مقدار عددی معرفی شد
[ترجمه ترگمان]بهترین روش برازش منحنی در این مقاله برای بهبود the of photoelectric مبتنی بر تصحیح ارزش عددی معرفی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رنگ سنج (اسم)
colorimeter, tintometer

تخصصی

[شیمی] رنگ سنج (ابزار اندازه گیرى نوع و شدت رنگ )
[کامپیوتر] رنگ سنج .
[برق و الکترونیک] رنگ سنج ابزاری که یک رنگ را از طریق تعیین شدت سه مؤلفه اصلی آن مشخص می کند.
[مهندسی گاز] رنگ سنج
[زمین شناسی] رنگ سنج یک دستگاه برای اندازه گیری و مقایسه شدت رنگ یک ترکیب برای تحلیل شیمیایی کمی که معمولاً بر پایه رابطه بین تمرکز محلول شیمیایی و مقدار جذب رنگهای ویژه نور استوار است. نیز ببینید: رنگ سنج دوبوسک، طیف رنگ سنج: Spectrocolorimeter .
[نساجی] فام سنج - رنگ سنج - وسیله ای جهت تعیین درصد رنگ موجود در محلول

انگلیسی به انگلیسی

• instrument that measures the intensity of color

پیشنهاد کاربران

colorimeter ( فیزیک )
واژه مصوب: رنگ سنج 1
تعریف: وسیله ای که با اندازه گیری شدت نسبی رنگ های معیار رنگ ناشناخته را مشخص می کند

بپرس