colorable


معنی: جعلی، رنگ پذیر
معانی دیگر: رنگ شدنی، ساختگی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: able to be colored.

(2) تعریف: plausible.

- His excuse for lateness was barely colorable.
[ترجمه گوگل] عذر او برای تأخیر به سختی قابل رنگ بود
[ترجمه ترگمان] بهانه او به تاخیر افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جعلی (صفت)
feigned, bogus, spurious, fictitious, counterfeit, apocryphal, colorable, imitative, colourable, trumped-up

رنگ پذیر (صفت)
colorable, colourable

تخصصی

[حقوق] تقلبی، جعلی، ساختگی، صوری

انگلیسی به انگلیسی

• able to be colored or painted (also colourable)

پیشنهاد کاربران

بپرس