صفت ( adjective )
• (1) تعریف: able to be colored.
• (2) تعریف: plausible.
- His excuse for lateness was barely colorable.
[ترجمه گوگل] عذر او برای تأخیر به سختی قابل رنگ بود
[ترجمه ترگمان] بهانه او به تاخیر افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بهانه او به تاخیر افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید