colony

/ˈkɑːləni//ˈkɒləni/

معنی: مستعمره، مستملکات، جرگه
معانی دیگر: گروهی از مردم که دارای ویژگی مشترکی باشند، کلنی، ماندگران، مقیمان، محله ی این نوع مردم، کوچ نشین، کوچگاه، مهاجرنشین، کوچستان، نونشین، کوچگر، مستعمره نشین، مردمی که به سرزمین دوردستی کوچ می کنند ولی تابع کشور اصلی خود هستند، (c بزرگ) سیزده ایالت مهاجرنشین امریکا که پس از انقلاب ایالات متحده ی امریکا را تشکیل دادند، (ترکیزه شناسی) ترکیزه گروه، همزیوی، (گیاه شناسی) انبوه، همزی گروه، پرگنه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: colonies
(1) تعریف: a territory governed by a distant country, often occupied by numbers of citizens of that country.
مشابه: possession

- Before its independence, America consisted of thirteen British colonies.
[ترجمه علی] آمریکا تا پیش از استقلالش از سیزده مستعمره بریتانیایی تشکیل می شد.
|
[ترجمه حامد] امریکا تا قبل از استقلال یکی از سیزده مستعمره بریتانیا بود
|
[ترجمه گوگل] قبل از استقلال، آمریکا متشکل از سیزده مستعمره بریتانیا بود
[ترجمه ترگمان] قبل از استقلال آن، آمریکا سیزده مستعمره بریتانیا داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Many settlers died of starvation in the newly established colonies.
[ترجمه گوگل] بسیاری از مهاجران از گرسنگی در مستعمرات تازه تأسیس جان خود را از دست دادند
[ترجمه ترگمان] بسیاری از مهاجران در مستعمرات تازه تاسیس، از گرسنگی تلف شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The Republic of the Congo, a nation in Central Africa, was once a French colony.
[ترجمه گوگل] جمهوری کنگو، کشوری در آفریقای مرکزی، زمانی مستعمره فرانسه بود
[ترجمه ترگمان] جمهوری کنگو، کشوری در آفریقای مرکزی، زمانی مستعمره فرانسه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a distinct group of people of the same nationality, or a group of animals of the same species living closely together.
مشابه: swarm

- Brazil's Japanese colony is the largest in South America.
[ترجمه هادی حسینی] برزیل بزرگترین مستعمره ژاپنی ها در آمریکای جنوبی است.
|
[ترجمه علی] بزرگترین مستعمره ژاپن در آمریکای جنوبی در برزیل واقع است
|
[ترجمه رضا] بزرگترین جامعه مهاجران ژاپنی در آمریکای جنوبی در کشور برزیل ولقع است.
|
[ترجمه گوگل] مستعمره ژاپن برزیل بزرگترین مستعمره آمریکای جنوبی است
[ترجمه ترگمان] مستعمره ژاپن برزیل بزرگ ترین مستعمره ژاپن در کشور آمریکای جنوبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Their house is host to a colony of termites.
[ترجمه علی] خانه آنها میزبان یک لشکر موریانه است.
|
[ترجمه گوگل] خانه آنها میزبان کلونی موریانه است
[ترجمه ترگمان] خانه آن ها میزبان یک کلنی termites است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The entire colony of bees suddenly disappeared.
[ترجمه گوگل] کل کلنی زنبورها ناگهان ناپدید شدند
[ترجمه ترگمان] همه زنبورها ناگهان ناپدید شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a penal colony
محل مجازات (تبهکاران)

2. an art colony
محل زیست و گردهمایی هنرمندان،محله ی هنروران

3. an artist colony
محله ی هنرمندان

4. the armenian colony of chicago
ارمنی های مقیم شیکاگو

5. the artist colony in paris
هنرمندان مقیم پاریس

6. the once colony of france
مستعمره ی پیشین فرانسه

7. each year the colony hives more than 200 pounds of honey
هر ساله این دسته ی زنبور بیش از 200 پوند عسل انباشته می کند.

8. he was busy planting a colony of germans in the valley
او سرگرم اسکان دادن آلمانی ها در آن دره بود.

9. Algeria was formerly a French colony.
[ترجمه علی] الجزایر پیش از این مستعمره فرانسه بود.
|
[ترجمه گوگل]الجزایر قبلا مستعمره فرانسه بود
[ترجمه ترگمان]الجزایر سابق یک مستعمره فرانسوی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The colony was governed directly from Paris.
[ترجمه گوگل]مستعمره مستقیماً از پاریس اداره می شد
[ترجمه ترگمان]این مستعمره به طور مستقیم از پاریس اداره می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Britain was mandated to govern the former colony of German East Africa.
[ترجمه گوگل]بریتانیا موظف به اداره مستعمره سابق آفریقای شرقی آلمان بود
[ترجمه ترگمان]به بریتانیا دستور داده شد که مستعمره سابق آفریقای شرقی آلمان را اداره کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. All the bees in the colony are genetically related.
[ترجمه گوگل]تمام زنبورهای این کلنی از نظر ژنتیکی با هم مرتبط هستند
[ترجمه ترگمان]همه زنبورها در این کلونی از نظر ژنتیکی مرتبط هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Different animals in the colony had different manifestations of the disease.
[ترجمه گوگل]حیوانات مختلف در کلنی تظاهرات متفاوتی از بیماری داشتند
[ترجمه ترگمان]حیوانات مختلف در این کلنی ظهور متفاوتی از این بیماری داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There lived a colony of bees on the tree.
[ترجمه گوگل]یک کلونی از زنبورها روی درخت زندگی می کردند
[ترجمه ترگمان]یک کلنی زنبور در آن درخت زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In the colony, most die young.
[ترجمه گوگل]در مستعمره، بیشتر آنها جوان می میرند
[ترجمه ترگمان]در کلونی، بیشتر جوانان می میرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The colony plus the protectorate thus came to constitute what is now Sierra Leone.
[ترجمه گوگل]بنابراین، مستعمره به اضافه تحت الحمایه، آنچه اکنون سیرالئون نامیده می شود را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]این مستعمره به علاوه کشور تحت الحمایه در حال حاضر تشکیل شده است تا آنچه اکنون سیرالئون است را تشکیل دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Kate, 1 visited the colony in late summer before starting her languages course at Newcastle University.
[ترجمه گوگل]کیت، 1 در اواخر تابستان قبل از شروع دوره زبان خود در دانشگاه نیوکاسل از مستعمره بازدید کرد
[ترجمه ترگمان]کیت، ۱ ساله قبل از شروع درس زبان خود در دانشگاه نیوکاسل، در اواخر تابستان از این مستعمره دیدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مستعمره (اسم)
habitation, colony

مستملکات (اسم)
colony

جرگه (اسم)
colony

تخصصی

[زمین شناسی] کلنی الف) یک مجموعه ریخت شناسی یا کارکردی از موجودات زنده که با محیط به عنوان یک موجود واحد برهم کنش دارد. تمام جانوران و سایر بخش ها بطور ژنتیک واحد و یکپارچه تصور می شوند. مانند آنچه در بریوزوآها، گراپتولیتها و مرجانهای گلسان دیده می شود. ب) گروهی از موجودات زنده یا فسیل شده که در یک محل یا واحد سنگی یافت می شوند تا آنهایی که برای این موجودات به عنوان خصوصیت شناسایی در نظر گرفته می شوند یا موجودات زنده یا فسیل هایی که به محل مهاجرت کرده و در یک ناحیه بایر ساکن می شوند.
[ریاضیات] دسته

انگلیسی به انگلیسی

• group of people who have settled in a new country and who are still subject to the mother country; country or location subject to the mother country; commune, group of people which are joined by a shared interest and often live together; group of animals or insects or plants which live together
a colony is a country which is controlled by a more powerful country.
a colony is also a group of people or animals of a particular sort living together.

پیشنهاد کاربران

اقامت گاه گروهی هم نوع
شارسان
گروهی از مردم از یک ملیت یا نژاد که در یک مکان خارجی زندگی می کنند.
( جانوران، گیاهان )
اجتماع، دسته، گروه
a colony of crows
یک دسته کلاغ
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : colonize
✅️ اسم ( noun ) : colony / colonization / colonizer / colonist / colonial / colonialist / colonialism
✅️ صفت ( adjective ) : colonial / colonialist
✅️ قید ( adverb ) : colonially
. . , Costa Rica, once a Spanish colony
کاستاریکا که یه زمانی مستعمره اسپانیا بود. . .
گروه هم نوع مقیم
جامعه ی. . . مقیم
the Armenian colony of Chicago
ارمنیهای مقیم شیکاگو ( جامعه ی ارمنی های مقیم شیکاگو )
the artist colony in Paris
هنرمندان مقیم پاریس
colony ( زیست شناسی - میکرب شناسی )
واژه مصوب: پَرگَنه
تعریف: تعدادی یاخته یا اندامگان از یک گونۀ مشخص که به صورت اجتماع یا گروه معین و مجزا رشد می کنند
سلام و کلام :
[ انبوه زی ]
a country that ruled by another country
جمله برای کلمه =Kenya was once a British colony .
معنای کلمه =مستعمره
مترادف کلمه =possession , territory
پرگنه یا اجتماع
a region of colonization, especially one controlled by a foreign power
A colony is a country controlled by another country
مثال ؛
the USA was at one time a
colony of Great Britain
انبوه، توده
زیستگاه
گروه ، گروهه ، زیست گروه ، گروه زیستی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس