colonialist

/kəˈloʊniələst//kəˈləʊnɪəlɪst/

معنی: مستعمره چی
معانی دیگر: مستعمره چی

جمله های نمونه

1. They have struck heavy blows at the new colonialists.
[ترجمه گوگل]آنها ضربات سنگینی به استعمارگران جدید وارد کرده اند
[ترجمه ترگمان]ضربه سنگینی بر the نواخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The colonialists imposed war on the country.
[ترجمه گوگل]استعمارگران جنگ را به کشور تحمیل کردند
[ترجمه ترگمان]The جنگ را بر کشور تحمیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A third group are the colonialists and the neo-colonialists with experience of colonial societies.
[ترجمه گوگل]دسته سوم استعمارگران و نو استعمارگران با تجربه جوامع استعماری هستند
[ترجمه ترگمان]گروه سوم the و neo با تجربه انجمن های استعماری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Multinationals, once shunned as colonialists by the developing world, have been courted as never before since the Soviet empire dissolved.
[ترجمه گوگل]شرکت های چندملیتی، که زمانی توسط کشورهای در حال توسعه به عنوان استعمارگر دوری گزیده بودند، از زمان انحلال امپراتوری شوروی، بی سابقه بوده اند
[ترجمه ترگمان]چند ملیتی، که زمانی از جهان در حال توسعه دوری می کردند، از زمانی که امپراطوری شوروی منحل شد، هرگز مورد توجه قرار نگرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Governments, industrialists, colonialists, charities and individuals have all devised ambitious plans to develop it.
[ترجمه گوگل]دولت ها، صنعت گران، استعمارگران، موسسات خیریه و افراد همگی برنامه های بلندپروازانه ای برای توسعه آن طراحی کرده اند
[ترجمه ترگمان]دولت ها، صنعتگران، موسسات خیریه، موسسات خیریه و افراد همگی طرح های جاه طلبانه ای برای توسعه آن طرح ریزی کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These transient colonialists dictated their needs, and the local populations in general complied.
[ترجمه گوگل]این استعمارگران گذرا نیازهای خود را دیکته می کردند و مردم محلی به طور کلی رعایت می کردند
[ترجمه ترگمان]این colonialists گذرا نیازها و جمعیت های محلی را به طور کلی اطاعت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hammerman views the permits as the paperwork of colonialist bureaucrats — to be resisted, not indulged.
[ترجمه گوگل]هامرمن مجوزها را اسناد اداری بوروکرات‌های استعمارگر می‌داند - باید در برابر آنها مقاومت کرد، نه اینکه از آنها لذت برد
[ترجمه ترگمان]Hammerman این مجوزها را به عنوان کاغذبازی و مدارک کارمندان دولت استعماری، که در برابر آن مقاومت خواهند کرد، تلقی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. With the formation of the colonialist system, administrative setups in colonies were further reinforced and fully exhibited the characteristics of autocratic rule.
[ترجمه گوگل]با شکل گیری نظام استعماری، تشکیلات اداری در مستعمرات بیشتر تقویت شد و ویژگی های حکومت استبدادی را به طور کامل نشان داد
[ترجمه ترگمان]با تشکیل سیستم استعمارگر، setups اجرایی در colonies بیشتر تقویت شد و به طور کامل ویژگی های حکومت استبدادی را به نمایش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These "human specimens", and "living museums" served both colonialist propaganda and scientific theories of so-called racial hierarchies.
[ترجمه گوگل]این «نمونه های انسانی» و «موزه های زنده» هم در خدمت تبلیغات استعماری و هم نظریه های علمی به اصطلاح سلسله مراتب نژادی بودند
[ترجمه ترگمان]این \"نمونه های انسانی\"، و \"موزه های زنده\" هم به تبلیغات استعماری و هم تئوری های علمی به اصطلاح سلسله مراتبی نژادی خدمت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The colonialist authorities failed to remedy the grievances from which these disorders sprang.
[ترجمه گوگل]مقامات استعمارگر نتوانستند نارضایتی هایی را که از آن نابسامانی ها سرچشمه می گرفت، برطرف کنند
[ترجمه ترگمان]مقامات استعمارگر نتوانستند the را که این اختلالات از بین رفتند جبران کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Gaddafi repeatedly blamed the unrest on al-Qaeda and a "colonialist plot".
[ترجمه گوگل]قذافی بارها ناآرامی ها را به گردن القاعده و "توطئه استعماری" می اندازد
[ترجمه ترگمان]قذافی به طور مکرر این ناآرامی را به القاعده و توطئه \"استعماری\" نسبت داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Colonialist editorials will only remind China that the West has always insisted that it knows best.
[ترجمه گوگل]سرمقاله های استعمارگر فقط به چین یادآوری می کند که غرب همیشه اصرار داشته است که بهتر می داند
[ترجمه ترگمان]سرمقاله Colonialist فقط به چین یادآوری می کند که غرب همیشه اصرار دارد که بهتر می داند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. France, long a symbol of colonialist oppression in North Africa, looked once again like the hated imperial power it had formerly been.
[ترجمه گوگل]فرانسه که مدت‌ها نماد سرکوب استعماری در شمال آفریقا بود، بار دیگر شبیه قدرت منفور امپریالیستی سابق شد
[ترجمه ترگمان]فرانسه، که نماد ظلم و ستم colonialist در آفریقای شمالی بود، بار دیگر مثل همان قدرتی شاهانه که قبلا بود، به نظر رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In Modern history, China had suffered greatly imperialist and colonialist invasion.
[ترجمه گوگل]در تاریخ مدرن، چین به شدت متحمل تهاجم امپریالیستی و استعماری شده بود
[ترجمه ترگمان]در تاریخ مدرن، چین از حمله استعماری و استعماری زیادی رنج برده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Men are seen as the enemy and are fought through re-education away from the colonialist ideas that women should be quiet and biddable.
[ترجمه گوگل]مردان به عنوان دشمن تلقی می شوند و از طریق آموزش مجدد به دور از عقاید استعماری که زنان باید ساکت و آرام باشند، مبارزه می کنند
[ترجمه ترگمان]مردان به عنوان دشمن دیده می شوند و از طریق آموزش مجدد از عقاید استعماری فرار می کنند که زنان باید ساکت و آرام باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مستعمره چی (اسم)
colonialist

انگلیسی به انگلیسی

• advocate of colonialism, advocate of colonial rule (territorial expansion through the establishment of colonies)
colonialist means relating to colonialism.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : colonize
✅️ اسم ( noun ) : colony / colonization / colonizer / colonist / colonial / colonialist / colonialism
✅️ صفت ( adjective ) : colonial / colonialist
✅️ قید ( adverb ) : colonially
colonialist ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: استعمارگر
تعریف: 1. حکومت یا فردی که استعمار می‏کند|||2. ویژگی فرد یا حکومتی که به استعمار باور دارد
Colonialist : استعمارگر - مستعمره چی ( n )
Colonize : استعمار کردن ( v )
Colonization : استعمار ( n )
Colonialism : استعمارگری - استعمارگرایی ( n )
Colonial : استعماری ( adj )
Neocolonialism : استعمار نو ( n )
استعمارگر

بپرس