colombian

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to Colombia or its people, culture, or the like.
اسم ( noun )
• : تعریف: a native or citizen of Colombia, or a descendant thereof.

جمله های نمونه

1. Members of the Colombian team were competing stateside at the time.
[ترجمه گوگل]اعضای تیم کلمبیا در آن زمان در ایالت رقابت می کردند
[ترجمه ترگمان]اعضای تیم کلمبیا در آن زمان در حال رقابت بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. To get our Colombian visas we bussed back to Medellin.
[ترجمه گوگل]برای دریافت ویزای کلمبیا با اتوبوس به مدلین برگشتیم
[ترجمه ترگمان]برای گرفتن ویزا کلمبیایی، ما دوباره به Medellin برگشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He denied reports linking him to Colombian drug dealers.
[ترجمه گوگل]او گزارش های مرتبط با فروشندگان مواد مخدر کلمبیایی را رد کرد
[ترجمه ترگمان]او گزارش ها مربوط به ارتباط او با فروشندگان مواد مخدر کلمبیایی را تکذیب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Colombian guerrillas had reportedly been operating in Venezuelan territory.
[ترجمه گوگل]طبق گزارش ها، چریک های کلمبیایی در خاک ونزوئلا فعالیت داشتند
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که شبه نظامیان کلمبیایی در قلمرو ونزوئلا فعالیت می کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Several cops were in the pay of Colombian drug lords.
[ترجمه گوگل]چندین پلیس در دستمزد قاچاقچیان کلمبیایی بودند
[ترجمه ترگمان] چند تا پلیس توی پول lords کلمبیایی بودن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Colombian police said the mercenaries were hired by drug traffickers.
[ترجمه گوگل]پلیس کلمبیا اعلام کرد که این مزدوران توسط قاچاقچیان مواد مخدر استخدام شده اند
[ترجمه ترگمان]پلیس کلمبیا گفت که مزدوران توسط قاچاقچیان مواد مخدر استخدام شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A bomb explosion in the Colombian capital Bogota has killed at least two people.
[ترجمه گوگل]انفجار بمب در بوگوتا پایتخت کلمبیا دست کم دو کشته بر جای گذاشت
[ترجمه ترگمان]انفجار یک بمب در \"بوگوتا پایتخت کلمبیا\" منجر به کشته شدن حداقل دو نفر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Would you get some Colombian coffee when you go shopping?
[ترجمه گوگل]آیا وقتی به خرید می روید قهوه کلمبیایی می خورید؟
[ترجمه ترگمان]وقتی میری خرید، یه قهوه کلمبیایی می خوری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Pesident Bush praised the Colombian leader for transforming his nation into a powerful example of democracy.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور بوش از رهبر کلمبیا برای تبدیل کشورش به نمونه قدرتمند دموکراسی تمجید کرد
[ترجمه ترگمان]Pesident بوش رهبر کلمبیایی را برای تبدیل ملت خود به یک نمونه قدرتمند از دموکراسی تحسین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Colombian tree; source of Cartagena bark ( a cinchona bark ) .
[ترجمه گوگل]درخت کلمبیایی؛ منبع پوست کارتاخنا (پوست سینچونا)
[ترجمه ترگمان]درخت کلمبیایی؛ منبع پوست Cartagena (پارس cinchona)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Chavez denies he has given haven to Colombian rebels, and the former paratroop commander says he has instructed his military to confront members of any illegal armed group that slips into his country.
[ترجمه گوگل]چاوز انکار می کند که به شورشیان کلمبیایی پناه داده است، و فرمانده سابق چترباز می گوید که به ارتش خود دستور داده است تا با اعضای هر گروه مسلح غیرقانونی که وارد کشورش می شوند، مقابله کنند
[ترجمه ترگمان]چاوز انکار می کند که به شورشیان کلمبیایی پناه نداده است و فرمانده سابق paratroop می گوید که او به ارتش خود دستور داده است تا با اعضای هر گروه مسلح غیر قانونی که به کشورش حمله می کند، مقابله کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Police in the northeastern Colombian city of Arauca said that they had detained a donkey named Pacho after a motorcyclist crashed into the animal and suffered serious injuries.
[ترجمه گوگل]پلیس شهر آراوکا در شمال شرق کلمبیا اعلام کرد که یک الاغ به نام پاچو را پس از تصادف یک موتورسوار با حیوان و جراحات جدی بازداشت کرده است
[ترجمه ترگمان]پلیس در شهر شمال شرقی Colombian، of، گفت که آن ها یک خر به نام Pacho را پس از اینکه یک موتورسوار به درون حیوان برخورد کرد و متحمل جراحاتی شد، بازداشت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The name is Spanish, but I am Colombian.
[ترجمه گوگل]نام اسپانیایی است، اما من کلمبیایی هستم
[ترجمه ترگمان]اسم آن اسپانیایی است، اما من کلمبیایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Our Colombian partners said that they would win their fight against domestic terrorism and reclaim their country.
[ترجمه گوگل]شرکای کلمبیایی ما گفتند که در مبارزه خود علیه تروریسم داخلی پیروز خواهند شد و کشور خود را پس خواهند گرفت
[ترجمه ترگمان]شرکای کلمبیایی گفتند که آن ها در مبارزه خود علیه تروریسم داخلی پیروز خواهند شد و کشور خود را به دست خواهند آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Lula's government disliked American military aid to Colombia. Colombian officials complained that Brazil showed little solidarity with their democracy's fight against the narco-guerrillas of the FARC.
[ترجمه گوگل]دولت لولا از کمک نظامی آمریکا به کلمبیا متنفر بود مقامات کلمبیایی شکایت کردند که برزیل با مبارزه دموکراسی خود علیه چریک های مواد مخدر فارک همبستگی چندانی نشان نمی دهد
[ترجمه ترگمان]دولت لولا از کمک های نظامی آمریکا به کلمبیا ناراضی است مقامات کلمبیایی شکایت داشتند که برزیل همبستگی اندکی با مبارزات دموکراسی خود علیه شبه نظامیان طالبان نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• native or resident of colombia
of or from or pertaining to colombia

پیشنهاد کاربران