collude

/kəˈluːd//kəˈluːd/

معنی: سازش کردن، توطئه چیدن، ساخت وپاخت کردن، تبانی کردن، سر یکی کردن
معانی دیگر: توطئه کردن، (در امور غیرقانونی) همدستی کردن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: colludes, colluding, colluded
• : تعریف: to act together through a secret agreement or plan, esp. for illicit purposes; conspire.
مشابه: connive, conspire

- The two women colluded in stealing money from their employer.
[ترجمه گوگل] این دو زن برای سرقت پول از صاحب کارشان با یکدیگر تبانی کردند
[ترجمه ترگمان] این دو زن با دزدیدن پول از کارفرمای خود، تبانی کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He refused to collude with them in their scheme.
[ترجمه گوگل] او از تبانی با آنها در طرح آنها خودداری کرد
[ترجمه ترگمان] او از همراهی با آن ها در این برنامه خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The difference is that women collude in their subjection.
[ترجمه گوگل]تفاوت این است که زنان در اطاعت خود تبانی می کنند
[ترجمه ترگمان]تفاوت این است که زنان به تبعیت از آن ها همدست می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Sometimes producers collude and consumers get ripped off.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات تولیدکنندگان تبانی می‌کنند و مصرف‌کنندگان را از بین می‌برند
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات تولید کنندگان با هم تبانی می کنند و مصرف کنندگان از هم جدا می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Corrupt border-officials collude with importers of dubious goods wanting to grease their way into the country.
[ترجمه گوگل]مقامات مرزی فاسد با واردکنندگان کالاهای مشکوک تبانی می کنند که می خواهند راه خود را به داخل کشور چرب کنند
[ترجمه ترگمان]مقامات فاسد مرزی با وارد کنندگان کالاهای مشکوک سر و کار دارند که می خواهند وارد کشور شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We need survivorship because corporation and gangdom collude and slay worker.
[ترجمه گوگل]ما به زنده ماندن نیاز داریم زیرا شرکت ها و گروه های تبانی با هم تبانی می کنند و کارگر را می کشند
[ترجمه ترگمان]ما به بقا نیاز داریم زیرا شرکت و gangdom هم با هم تبانی می کنند و او را می کشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. An agent and a third party collude to cause damage are jointly and severally liable therefore.
[ترجمه گوگل]بنابراین، عامل و شخص ثالث برای ایجاد خسارت با یکدیگر تبانی می کنند
[ترجمه ترگمان]بنابراین یک نماینده و یک گروه سوم به دلیل آسیب به صورت مشترک و یک شخص ثالث تبانی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A number of courtyard, collude with each other, they formed the City's South Street Chuanxin hospital.
[ترجمه گوگل]تعدادی از حیاط، تبانی با یکدیگر، آنها بیمارستان خیابان جنوبی شهر Chuanxin را تشکیل دادند
[ترجمه ترگمان]با هم تبانی کردند و با هم تبانی کردند، از بیمارستان جنوبی شهر مرکزی شهر در جنوب شهر تشکیل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. No bidder may collude with the bid inviter in bidding so as to impair the interests of the State and the general public or the lawful rights and interests of others.
[ترجمه گوگل]هیچ داوطلبی نمی‌تواند در مناقصه با دعوت‌کننده مناقصه تبانی کند تا به منافع دولت و عموم مردم یا حقوق و منافع قانونی دیگران لطمه وارد کند
[ترجمه ترگمان]هیچ پیشنهاد دهنده می تواند با پیشنهاد قیمت پیشنهادی هم کاری کند تا به منافع دولت و عموم مردم یا حقوق قانونی و منافع دیگران آسیب برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The consortium is pleased and collude the avail, joint use shape.
[ترجمه گوگل]کنسرسیوم خوشحال است و با تبانی سودمند، شکل استفاده مشترک
[ترجمه ترگمان]این کنسرسیوم خوشحال است و منجر به شکل استفاده مشترک خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We need human rights because corporation and official collude.
[ترجمه گوگل]ما به حقوق بشر نیاز داریم زیرا شرکت ها و مقامات با هم تبانی می کنند
[ترجمه ترگمان]ما به حقوق بشر نیاز داریم چون شرکت و هم کاری رسمی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Cause easily also from this user and collude with, cause the loss of bank respect thereby.
[ترجمه گوگل]باعث به راحتی نیز از این کاربر و تبانی با، باعث از بین رفتن احترام بانک از این طریق
[ترجمه ترگمان]هم چنین از این کاربر به راحتی می تواند باعث از دست رفتن احترام بانک شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They gang up on anyone who refuses to collude with there.
[ترجمه گوگل]آنها با هر کسی که حاضر به تبانی در آنجا نیست، گروه می‌کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها هر کسی را که حاضر به همراهی با او نباشند به دار می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The store's "no refunds" policy makes it harder for dishonest cashiers and customers to collude.
[ترجمه گوگل]سیاست "بدون بازپرداخت" فروشگاه، تبانی برای صندوقداران و مشتریان غیر صادق را دشوارتر می کند
[ترجمه ترگمان]فروشگاه \"بدون باز کردن\" سیاست اینکار را برای cashiers و مشتریان غیر شرافتمندانه ای که به او کمک می کنند، سخت تر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But now signs are emerging that the groups have begun to collude with each other to pillage the park's mineral wealth.
[ترجمه گوگل]اما اکنون نشانه هایی ظاهر می شود که این گروه ها شروع به تبانی با یکدیگر برای غارت ثروت معدنی پارک کرده اند
[ترجمه ترگمان]اما اکنون نشانه ها در حال ظهور هستند که این گروه ها با یکدیگر تبانی کرده اند تا ثروت معدنی پارک را غارت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For example, if airlines share a computerized reservation system this makes it easy to monitor and collude on prices.
[ترجمه گوگل]برای مثال، اگر خطوط هوایی یک سیستم رزرو کامپیوتری را به اشتراک بگذارند، این امر نظارت و تبانی بر روی قیمت‌ها را آسان می‌کند
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، اگر خطوط هوایی یک سیستم رزرو کامپیوتری را به اشتراک بگذارند، نظارت بر قیمت ها را آسان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. That is not to say, however, that we should collude in a denial of the phenomenon.
[ترجمه گوگل]اما این بدان معنا نیست که ما باید در انکار پدیده تبانی کنیم
[ترجمه ترگمان]با این حال، این بدان معنا نیست که ما باید در انکار این پدیده با هم تبانی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سازش کردن (فعل)
agree, compromise, collude, complot, make a deal, reach an agreement

توطئه چیدن (فعل)
collogue, collude, intrigue, scheme, plot

ساخت وپاخت کردن (فعل)
collude

تبانی کردن (فعل)
collude

سر یکی کردن (فعل)
concord, concert, collude, conspire

تخصصی

[حقوق] تبانی کردن، سازش کردن، دسیسه چیدن

انگلیسی به انگلیسی

• cooperate for deceptive or fraudulent purposes; conspire together
to collude with someone means to co-operate with them secretly; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To secretly work together for a dishonest purpose 🤫 😼
🔍 مترادف: Conspire
✅ مثال: Several executives were found to collude in price - fixing schemes to increase profits.
✔️ ( در امور غیرقانونی ) همدستی کردن
💠 Iranian rapper facing possible death sentence also accused of colluding with Canada
. . . A verdict in Toomaj Salehi's case could come as soon as Sunday
...
[مشاهده متن کامل]

@CBC. ca
✔️ ساخت وپاخت کردن - تبانی کردن
✔️ توطئه کردن - توطئه چیدن
💠 Sir Lindsay Hoyle: Speaker accused of 'party politics' over Gaza vote
. . . In a statement after the debate, SNP Westminster leader Stephen Flynn said Sir Lindsay had "colluded" with Labour leader Sir Keir Starmer to "block Parliament voting on the SNP motion".
Speaking on Thursday, Labour campaign co - ordinator Pat McFadden acknowledged that party leader Sir Keir had lobbied Sir Lindsay before the debate to allow a vote on Labour's motion.
MEANING:
⭐ collude ( with somebody ) ( in something/in doing something )
⭐ collude ( with somebody ) ( to do something )
- If one person colludes with another, they co - operate with them secretly or illegally.
- cooperate in a secret or unlawful way in order to deceive or gain an advantage over others.
- to work together secretly especially in order to do something illegal or dishonest
SYNs:
CONSPIRE - PLOT

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : collude
✅️ اسم ( noun ) : collusion
✅️ صفت ( adjective ) : collusive
✅️ قید ( adverb ) : collusively
cooperate in a secret or unlawful way in order to deceive or gain an advantage over others
تبانی کردن، توطئه کردن، دسیسه چیدن، همدستی کردن
He accused his opponents of colluding with one another.
...
[مشاهده متن کامل]

It was suspected that the police had colluded with the witnesses.
He is accusing the administration of colluding with industry to stall the state's strict vehicle - emissions standards.
Synonym;
conspire

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/collude
همکاری

بپرس