colloquium

/kəˈloʊkwiəm//kəˈləʊkwiəm/

معنی: کنفرانس، محاوره، مکالمه
معانی دیگر: گردهمایی (دانشمندان یا خبرگان)، جلسه ی گفت و شنود (دانشمندان یا خبرگان)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: colloquia, colloquiums
(1) تعریف: an informal group meeting or conference.
مشابه: talk

(2) تعریف: an academic seminar or series of lectures on a broad topic.

جمله های نمونه

1. The colloquium will raise questions concerning the role that news reporting plays in modern society.
[ترجمه گوگل]این کنفرانس سوالاتی را در مورد نقشی که گزارش خبری در جامعه مدرن ایفا می کند، مطرح خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]The در مورد نقشی که گزارش اخبار در جامعه مدرن ایفا می کند، سوالاتی را مطرح خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The present essays are papers arising from a colloquium held at Princeton on the fabric of Hagia Sophia and related buildings.
[ترجمه گوگل]مقاله‌های حاضر مقالاتی هستند که از کنفرانسی در پرینستون در مورد بافت ایاصوفیه و ساختمان‌های مرتبط با آن برگزار شد
[ترجمه ترگمان]مقالات حاضر مقالاتی هستند که از a در پرینستون در زمینه پارچه of سوفیا و ساختمان های مربوط به آن منتشر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There will be a colloquium on Leonardo's drawings at the close of the exhibition.
[ترجمه گوگل]در اختتامیه نمایشگاه، یک کولوکیوم در مورد نقاشی های لئوناردو برگزار می شود
[ترجمه ترگمان]در پایان این نمایشگاه تصویری از نقاشی های لئوناردو داوینچی وجود خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Publish the speech of this colloquium and summary below.
[ترجمه گوگل]سخنرانی و خلاصه این کولوکیوم را در زیر منتشر کنید
[ترجمه ترگمان]انتشار این گزارش و خلاصه زیر را انتشار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Last October, I co - chaired a colloquium on labour relations at the Hague, in the Netherlands.
[ترجمه گوگل]اکتبر گذشته، من در لاهه، هلند، ریاست یک کنفرانس را در مورد روابط کار بر عهده داشتم
[ترجمه ترگمان]اکتبر گذشته، من ریاست جلسه ای را بر روی روابط کاری در لاهه، در هلند، به عهده گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was not willing to attend the colloquium.
[ترجمه گوگل]او حاضر به شرکت در کلاس درس نبود
[ترجمه ترگمان]او مایل نبود که در یک کنفرانس حضور داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. On colloquium, everybody as follows the view that all respects expressed him.
[ترجمه گوگل]در محاوره، همه این دیدگاه را دارند که همه احترام ها او را بیان می کنند
[ترجمه ترگمان]در colloquium، همه از این دید که همه احترامات او را ابراز کرده اند، پیروی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. However, there were two disagreements among some Asian and European participants at the colloquium.
[ترجمه گوگل]با این حال، بین برخی از شرکت کنندگان آسیایی و اروپایی در این کالسکه دو اختلاف نظر وجود داشت
[ترجمه ترگمان]با این حال، در میان برخی از شرکت کنندگان آسیایی و اروپایی در the دو اختلاف نظر وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Part of the event are exhibitions of indigenous art and a colloquium on visual anthropology.
[ترجمه گوگل]بخشی از این رویداد نمایشگاه‌هایی از هنر بومی و یک کنفرانس در مورد انسان‌شناسی بصری است
[ترجمه ترگمان]بخشی از این رویداد، نمایشگاهی از هنر بومی و a در انسان شناسی بصری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A few days later, I repeat these words during a faculty colloquium at Brown.
[ترجمه گوگل]چند روز بعد، من این کلمات را در یک کنفرانس دانشکده در براون تکرار کردم
[ترجمه ترگمان]چند روز بعد، این کلمات را در دانشگاه براون تکرار می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کنفرانس (اسم)
lecture, circuit, colloquium, conclave

محاوره (اسم)
conversation, dialogue, colloquium, conference, interlocution, colloquy, duologue

مکالمه (اسم)
talking, talk, palaver, conversation, colloquium

انگلیسی به انگلیسی

• seminar, conference at which a specific topic is analyzed and discussed
a colloquium is a large academic seminar; a formal word.

پیشنهاد کاربران

یک جلسه یا سمینار علمی که در آن کارشناسان درباره یک موضوع خاص بحث می کنند و اغلب شامل ارائه ها و بحث های باز است.
یک گردهمایی علمی برای تبادل و همکاری فکری
اغلب در مؤسسات آموزشی و مراکز تحقیقاتی برگزار می شوند. این جلسات به عنوان مکان های مهم برای تبادل دانش، تقویت گفتگوی فکری و همکاری خدمت معرفی می شوند. شرکت کنندگان معمولاً شامل پژوهشگران، اساتید و دانشجویانی است که در زمینه خاص مورد بحث تخصص دارند یا علاقه مند هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

مترادف: Seminar, conference, symposium.
مثال؛
The university organized a colloquium on quantum physics.
She presented her research at the annual colloquium.
The colloquium provided a platform for scholars to share their latest findings.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : colloquy / colloquium / colloquialism
✅️ صفت ( adjective ) : colloquial
✅️ قید ( adverb ) : colloquially
جلسهٔ هم اندیشی

بپرس