1. The writer aerateed his writing with a persuasive colloquialism.
[ترجمه گوگل]نویسنده نوشته های خود را با زبان محاوره ای متقاعد کننده هوادهی کرد
[ترجمه ترگمان]نویسنده نامه خود را با لحنی قانع کننده می نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Her speech is informal and filled with colloquialism.
[ترجمه گوگل]سخنرانی او غیر رسمی و پر از محاوره است
[ترجمه ترگمان]سخنرانی او غیر رسمی و پر از colloquialism است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. 'Bike' is a colloquialism.
[ترجمه گوگل]"دوچرخه" یک زبان محاوره ای است
[ترجمه ترگمان]دوچرخه یک colloquialism است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Often current slang and colloquialisms make up the bulk of such people's language.
[ترجمه گوگل]غالباً عامیانه و محاوره های رایج بخش عمده ای از زبان چنین افرادی را تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]اغلب آرگو جاری می شود و colloquialisms را به زبان می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Paraphrase the ancient Chinese prose in colloquialism language.
[ترجمه گوگل]نثر چینی باستان را به زبان محاوره ای بازنویسی کنید
[ترجمه ترگمان]زبان باستانی چین را به زبان colloquialism ترجمه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. In American English, Slang mingled with jargon and Colloquialism, but they are different from each other.
[ترجمه گوگل]در انگلیسی آمریکایی، زبان عامیانه با اصطلاحات تخصصی و محاوره آمیخته شده است، اما آنها با یکدیگر متفاوت هستند
[ترجمه ترگمان]در زبان انگلیسی، آرگو با اصطلاحات فنی و colloquialism آمیخته است، اما با هم تفاوت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Colloquialism for recorder or printout device in control system.
[ترجمه گوگل]محاوره برای دستگاه ضبط یا چاپ در سیستم کنترل
[ترجمه ترگمان]colloquialism برای دستگاه ضبط یا نسخه چاپی در سیستم کنترل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Bu jian dan is a common colloquialism.
[ترجمه گوگل]بو جیان دان یک زبان محاوره ای رایج است
[ترجمه ترگمان]دان بو jian یک colloquialism معمولی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Leila helps translate this for me as she, but not he, understands the colloquialism.
[ترجمه گوگل]لیلا کمک می کند تا این را برای من ترجمه کنم، زیرا او، اما نه او، محاوره را می فهمد
[ترجمه ترگمان]لیلا به ترجمه این موضوع به عنوان او کمک می کند، اما نه او، colloquialism را درک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The merits of alertness and apprehensibility in Bai Juyi's poetry were not due to its colloquialism or vernacularism, but came from its concise themes, specified literary speech and vivid description.
[ترجمه گوگل]شایستگی هوشیاری و درک در شعر بای جویی ناشی از محاوره یا عامیانه بودن آن نبود، بلکه ناشی از مضامین مختصر، گفتار ادبی مشخص و توصیف روشن آن بود
[ترجمه ترگمان]ارزش of و apprehensibility در شعر بای Juyi به خاطر colloquialism یا vernacularism نبود، بلکه از مضامین concise، گفتار ادبی مشخص و توصیف شفاف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The phrase'on the blink'in the sentence'The radio's on the blink'is a colloquialism.
[ترجمه گوگل]عبارت «روی چشمک زدن» در جمله «رادیو روی چشمک میزند» یک زبان محاورهای است
[ترجمه ترگمان]جمله در یک چشمک زدن در جمله رادیو بر روی پلک زدن یک colloquialism است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The word has been elevated from the status of slang to colloquialism.
[ترجمه گوگل]این کلمه از مقام عامیانه به عامیانه ارتقا یافته است
[ترجمه ترگمان]واژه آرگو را از وضع آرگو به عبارت دیگر ارتقا داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. While it may be acceptable in email or in chat rooms, excessive colloquialism can diminish the quality of a formal written text.
[ترجمه گوگل]در حالی که ممکن است در ایمیل یا اتاق های گفتگو قابل قبول باشد، گفتار بیش از حد می تواند کیفیت یک متن نوشتاری رسمی را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]در حالی که ممکن است در ایمیل و یا در اتاق های گپ قابل قبول باشد، colloquialism بیش از حد می تواند کیفیت یک متن نوشتاری رسمی را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید