colloquial

/kəˈloʊkwɪəl//kəˈləʊkwɪəl/

معنی: محاورهای، مصطلح، گفتگویی، اصطلاحی
معانی دیگر: گفتاری

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: colloquially (adv.), colloquialness (n.)
(1) تعریف: characteristic of or suited to informal or familiar conversation or to writing that is imitative of conversational tone.
متضاد: formal
مشابه: informal

- Some people disapprove of the President using colloquial expressions like "You betcha!" in a formal speech.
[ترجمه پورولی] برخی افراد رئیس جمهور را با استفاده از عبارات محاوره ای مانند "شرط می بندی" در یک سخنرانی رسمی تایید نمی کنند.
|
[ترجمه گوگل] برخی از مردم با استفاده از عبارات محاوره ای مانند "تو بچا!" در یک سخنرانی رسمی
[ترجمه ترگمان] برخی از مردم با استفاده از عبارت های محاوره ای مثل \"شما betcha\" مخالف هستند \" در یک سخنرانی رسمی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of or pertaining to conversation, as opposed to formal writing.

- Being from different regions of China, they have difficulty communicating with each other using their colloquial dialects.
[ترجمه گوگل] آنها که از مناطق مختلف چین هستند، در برقراری ارتباط با یکدیگر با استفاده از گویش های محاوره ای خود مشکل دارند
[ترجمه ترگمان] آن ها که از مناطق مختلف چین هستند در ارتباط با یکدیگر با استفاده از گویش های محاوره ای خود مشکل دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a colloquial term
اصطلاح عامیانه

2. It's hard to understand the colloquial idioms of a foreign language.
[ترجمه گوگل]درک اصطلاحات محاوره ای یک زبان خارجی سخت است
[ترجمه ترگمان]فهمیدن زبان محاوره ای یک زبان خارجی سخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They have little acquaintance with colloquial English.
[ترجمه گوگل]آشنایی کمی با زبان انگلیسی محاوره ای دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها آشنایی کمی با زبان انگلیسی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. " Movie " is a colloquial word for " moving picture " .
[ترجمه گوگل]"فیلم" در عامیانه برای "تصویر متحرک" است
[ترجمه ترگمان]فیلم \"فیلم\" یک کلمه محاوره ای برای \"تصویر متحرک\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There is nothing colloquial about the auditor calling the company his/her client.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز عامیانه ای وجود ندارد که حسابرس شرکت را مشتری خود خطاب کند
[ترجمه ترگمان]هیچ محاوره ای در مورد حسابرس به شرکت خود \/ موکل وی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This tale was collected in the Louisiana Creole colloquial speech.
[ترجمه گوگل]این داستان در گفتار محاوره ای کریول لوئیزیانا جمع آوری شده است
[ترجمه ترگمان]این داستان در سخنرانی محاوره ای \"لوییزیانا\" گردآوری شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This should be extended to include short colloquial phrases.
[ترجمه گوگل]این باید به عبارات کوتاه محاوره ای بسط داده شود
[ترجمه ترگمان]این باید شامل جملات محاوره ای کوتاه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There is a colloquial standard to learn on the playground and a literary standard to learn in class.
[ترجمه گوگل]یک استاندارد محاوره ای برای یادگیری در زمین بازی و یک استاندارد ادبی برای یادگیری در کلاس وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک استاندارد محاوره ای برای یادگیری در زمین بازی و یک استاندارد ادبی برای یادگیری در کلاس وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It's a useful little phrase book, full of colloquial expressions.
[ترجمه گوگل]این یک کتاب عبارات کوچک مفید است، پر از عبارات محاوره ای
[ترجمه ترگمان]این یک کتاب کوچک بدرد بخور است که پر از expressions است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The best way of improving your colloquial English is by listening to native speakers.
[ترجمه گوگل]بهترین راه برای بهبود زبان انگلیسی محاوره ای، گوش دادن به زبان مادری است
[ترجمه ترگمان]بهترین راه برای بهبود زبان محاوره ای شما، گوش دادن به گویشوران بومی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For an ordinary wedding a colloquial way of speaking will be suitable.
[ترجمه گوگل]برای یک عروسی معمولی یک روش محاوره ای برای صحبت مناسب خواهد بود
[ترجمه ترگمان]برای یک عروسی معمولی یک روش محاوره ای برای صحبت کردن مناسب خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There is also growing differentiation between colloquial and literal vocabulary.
[ترجمه گوگل]همچنین تمایز فزاینده ای بین واژگان محاوره ای و تحت اللفظی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]همچنین تمایز رو به رشد بین vocabulary محاوره ای و لفظی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To eliminate or locate colloquial words there are dictionaries of slang.
[ترجمه گوگل]برای حذف یا یافتن کلمات محاوره ای فرهنگ لغت های عامیانه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]برای از بین بردن واژه colloquial لغت لغت لغت لغت آرگو دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Our special aim is for missioners to speak colloquial Taiwanese ( Hakka ) well.
[ترجمه گوگل]هدف ویژه ما این است که مبلغان به خوبی به زبان محاوره ای تایوانی (هاکا) صحبت کنند
[ترجمه ترگمان]هدف خاص ما for است که به خوبی تایوانی صحبت کنیم (Hakka)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محاوره ای (صفت)
colloquial, conversational, dialogic

مصطلح (صفت)
colloquial, idiomatic, in common use

گفتگویی (صفت)
colloquial

اصطلاحی (صفت)
colloquial, idiomatic

انگلیسی به انگلیسی

• conversational, not used in formal speaking or writing; informal
colloquial words and phrases are informal and are used mainly in conversation.

پیشنهاد کاربران

محاوره ای. گفتاری
مثال:
Some people disapprove of the President using colloquial expressions in a formal speech.
برخی از مردم از استفاده رئیس جهمور از اصطلاحات محاوره ای در سخنرانی رسمی ابراز نارضایتی می کنند.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : colloquy / colloquium / colloquialism
✅️ صفت ( adjective ) : colloquial
✅️ قید ( adverb ) : colloquially
زبان غیررسمی و محاوره ای
:Antonym
"formal"
:SYN
informal
( everyday ( language
:Meaning
( of language )
used in ordinary or familiar conversation; not formal or literary
Are we less polite with members of our families than with people we don’t know?
...
[مشاهده متن کامل]

I suppose it’s normal to be a bit more relaxed about politeness with family members. Most people tend to speak in a more informal way at home; in the UK, we still say “please” and”thanks”, but it’s fine to use 💎colloquial language💎 and things like nicknames that you would never use with someone you didn’t know

Adjective
[more colloquial; most colloquial]
1 : used when people are speaking in an informal way
◀️a colloquial word/expression
2 : using an informal style
◀️a colloquial writer
Colloquially
...
[مشاهده متن کامل]

adverb
◀️The phrase is used colloquially but not in writing.
◀️The drink is known colloquially as a “brown cow. ”
Colloquialism : زبان عامیانه
Colloquial : محاوره ای - عامیانه ای
Colloquially : بطور عامیانه ای و محاوره ای

محاوره ای
# colloquial speech
# colloquial language
# I have little acquaintance with colloquial English
کلمه ای ک عامیانه گفته بشه
مثل بارون به جای باران
زندون به جای زندان
محاوره ای
Informal, conversational

گفت و گو. بحث . اگر با languagesآید یعنی زبان مصطلح
گفتگو - لهجه
عامه
گفتار _ محاوره

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس