1. In these situations, the Iris Collimator can be swapped for the equivalent fixed collimator using an automated exchange mechanism without requiring any manual handling, " he said. "
[ترجمه گوگل]در این شرایط، Iris Collimator را می توان با کولیماتور ثابت معادل با استفاده از مکانیزم تعویض خودکار بدون نیاز به هیچ گونه جابجایی دستی تعویض کرد
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" در این شرایط، ایریس Iris می تواند با استفاده از یک مکانیزم تبادل خودکار بدون نیاز به جابجایی دستی، با یک مکانیزم تبادل خودکار معاوضه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The high-performance wide-field collimator for dynamic test of FY-4 imager is designed in order to test the dynamic scanning performance of the FY-4 geostationary meteorological satellite imager.
[ترجمه گوگل]کولیماتور میدان وسیع با کارایی بالا برای تست دینامیکی تصویرگر FY-4 به منظور آزمایش عملکرد پویایی پویایی تصویرگر ماهواره ای هواشناسی زمین ایستا FY-4 طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]کالیماتور field با عملکرد بالا برای تست دینامیک ۴ - ۴ imager به منظور آزمایش عملکرد اسکن دینامیک ماهواره هواشناسی ۴ - ۴ geostationary طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The system comprises the collimator with three optical fibers, the beam deflector and the reflector.
[ترجمه گوگل]این سیستم شامل کولیماتور با سه فیبر نوری، منحرف کننده پرتو و بازتابنده است
[ترجمه ترگمان]این سیستم شامل کالیماتور با سه فیبر نوری، deflector پرتو و رفلکتور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Then the fiber collimator is used to acquire parallel beam with appropriate diameter.
[ترجمه گوگل]سپس از کولیماتور فیبر برای بدست آوردن پرتو موازی با قطر مناسب استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]سپس از کالیماتور فیبر برای بدست آوردن پرتو موازی با قطر مناسب استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The detector parts and the collimator parts are important components of hard X-ray telescope, which mechanics properties decides hard X-ray telescope directly.
[ترجمه گوگل]قطعات آشکارساز و قطعات کولیماتور اجزای مهم تلسکوپ پرتو ایکس سخت هستند که ویژگیهای مکانیکی تلسکوپ پرتو ایکس سخت را مستقیماً تعیین میکند
[ترجمه ترگمان]قطعات ردیاب و بخش های کالیماتور، اجزای مهم تلسکوپ اشعه ایکس سخت هستند، که خواص مکانیکی آن به طور مستقیم تلسکوپ اشعه ایکس را تعیین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Multileaf collimator ( MLC ) is the indispensable equipment of IMRT.
[ترجمه گوگل]کولیماتور چند برگ (MLC) تجهیزات ضروری IMRT است
[ترجمه ترگمان]کالیماتور Multileaf (MLC)تجهیزات ضروری of هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. With a given collimator the integrated reflections in the parallel and antiparallel positions will be equal.
[ترجمه گوگل]با یک کولیماتور معین، بازتاب های یکپارچه در موقعیت های موازی و پاد موازی برابر خواهند بود
[ترجمه ترگمان]با یک کالیماتور مشخص، انعکاسات یکپارچه در موقعیت های موازی و antiparallel برابر خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Training simulator system for photoelectric collimator is designed for the manual operation of photoelectric collimator.
[ترجمه گوگل]سیستم شبیه ساز آموزشی برای کولیماتور فوتوالکتریک برای عملکرد دستی کولیماتور فوتوالکتریک طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]سیستم شبیه ساز آموزشی برای کالیماتور فتوالکترونیک برای عملیات دستی کالیماتور فتوالکترونیک طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The efficiency of single - pinhole and multi - pinhole collimator is compared based on a imaging geometric model.
[ترجمه گوگل]کارایی کولیماتور تک سوراخه و چند سوراخه بر اساس یک مدل هندسی تصویربرداری مقایسه شده است
[ترجمه ترگمان]کارایی collimator تک - و multi سوزنی در مقایسه با یک مدل هندسی تصویربرداری مورد مقایسه قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Their neutron lux and neutron angle-distributing of horizontal and vertical plane at the exits of collimator were compared at same input condition.
[ترجمه گوگل]لوکس نوترون و توزیع زاویه نوترون صفحه افقی و عمودی در خروجی کولیماتور در شرایط ورودی یکسان مقایسه شد
[ترجمه ترگمان]سرعت نوترونی و زاویه نوترون - توزیع صفحات افقی و عمودی در خروجی کالیماتور با همان شرایط ورودی مقایسه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The simplest approach to radiosurgery is to use a single, fixed collimator to shape the treatment field.
[ترجمه گوگل]ساده ترین روش برای رادیوسرجری استفاده از یک کولیماتور ثابت برای شکل دادن به میدان درمان است
[ترجمه ترگمان]ساده ترین روش برای radiosurgery استفاده از یک کالیماتور ثابت و ثابت برای شکل دادن به میدان درمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The external cavity is made up of fast axis collimator, collimating optical system and diffraction grating.
[ترجمه گوگل]حفره خارجی از کولیماتور محور سریع، سیستم نوری همساز و توری پراش تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]حفره خارجی از کالیماتور محور سریع، سیستم نوری collimating و شبکه شکست تشکیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A new method to calibrate a large aperture infrared opto-electric system by using a small aperture illumination collimator is introduced in detail.
[ترجمه گوگل]یک روش جدید برای کالیبره کردن یک سیستم نوری مادون قرمز با دیافراگم بزرگ با استفاده از یک کولیماتور روشنایی دیافراگم کوچک به تفصیل معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]یک روش جدید برای تنظیم یک سیستم خنک کننده با دیافراگم بزرگ با استفاده از یک کالیماتور های لامپ کوچک کوچک به طور مفصل معرفی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. However, treatment will inevitably take longer: radiosurgery is paused whilst the exchange is performed and the linac must be moved around the patient with each collimator fitted.
[ترجمه گوگل]با این حال، درمان ناگزیر طول می کشد: رادیوسرجری در حین انجام تعویض متوقف می شود و لیناک باید با هر کولیماتور در اطراف بیمار جابجا شود
[ترجمه ترگمان]با این حال، درمان به طور اجتناب ناپذیری طول می کشد: radiosurgery متوقف می شود در حالی که مبادله انجام می شود و the باید با هر کالیماتور نصب شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید