collimation

جمله های نمونه

1. To realize the automatic collimation of missile by using image processing, direct focusing mode is used, and the part definition of image is computed to achieve automatic focusing.
[ترجمه گوگل]برای تحقق هماهنگی خودکار موشک با استفاده از پردازش تصویر، از حالت فوکوس مستقیم استفاده می شود و تعریف قسمت تصویر برای دستیابی به فوکوس خودکار محاسبه می شود
[ترجمه ترگمان]برای تشخیص خودکار اتوماتیک موشک با استفاده از پردازش تصویر، حالت فوکوس مستقیم مورد استفاده قرار می گیرد و تعریف بخشی از تصویر برای دستیابی به تمرکز خودکار محاسبه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The method of automatic collimation of multispectral and multibeam axes—infrared, TV and lase axes is introduced in this paper.
[ترجمه گوگل]روش تقارن خودکار محورهای چند طیفی و چند پرتوی - مادون قرمز، محورهای تلویزیونی و لیزری در این مقاله معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]روش of اتوماتیک multispectral و multibeam محور مادون قرمز، تلویزیون و محور lase در این مقاله معرفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Dynamic collimation includes three parts: position identification, dynamic scanning and automatic collimation.
[ترجمه گوگل]همسان سازی دینامیک شامل سه بخش است: شناسایی موقعیت، اسکن پویا و تنظیم خودکار
[ترجمه ترگمان]collimation پویا شامل سه بخش است: شناسایی موقعیت، اسکن دینامیک و collimation خودکار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Results The best appropriate parameter was 10 mm collimation, 10 mm interval, 120 kV, 50 mA.
[ترجمه گوگل]نتایج بهترین پارامتر مناسب کولیماسیون 10 میلی متر، فاصله 10 میلی متر، 120 کیلوولت، 50 میلی آمپر بود
[ترجمه ترگمان]نتایج بهترین پارامتر مناسب ۱۰ mm collimation، فاصله ۱۰ mm، ۱۲۰ mA، ۵۰ mA است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. COMA is caused by misaligned optics, and good collimation will cure it.
[ترجمه گوگل]COMA به دلیل اپتیک نادرست ایجاد می شود و کولیماسیون خوب آن را درمان می کند
[ترجمه ترگمان]COMA توسط optics misaligned ایجاد می شود، و collimation خوب آن را درمان خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The results show that a self - collimation guideway grinder is of excellent machining accuracy accuracy.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که یک آسیاب راهنمای خود تراز، دقت ماشینکاری بسیار خوبی دارد
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهند که grinder collimation grinder دارای دقت دقیقی در ماشین کاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Single wavelength collimation transmittance experiment is designed and conducted, with total effective attenuation coefficient of tissue phantoms being obtained.
[ترجمه گوگل]آزمایش انتقال موازنه تک طول موج طراحی و اجرا شده است، با ضریب تضعیف مؤثر کل فانتوم های بافتی به دست آمده است
[ترجمه ترگمان]یک آزمایش انتقال طول موج منفرد طراحی و اجرا می شود، با مجموع ضریب میرایی موثر بر روی اشباح بافتی به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Collimation must be capable of being checked in the field.
[ترجمه گوگل]کولیماسیون باید قابلیت بررسی در میدان را داشته باشد
[ترجمه ترگمان]Collimation باید قادر باشد که در میدان بازرسی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Experimental results show that this collimation measurement method has high accuracy and good repetition, and can be used in the stripe precise inspection of code-bar invar grade rod.
[ترجمه گوگل]نتایج تجربی نشان می‌دهد که این روش اندازه‌گیری کولیماسیون دارای دقت بالا و تکرار خوب است و می‌تواند در بازرسی دقیق نوار کد میله گرید اینوار استفاده شود
[ترجمه ترگمان]نتایج تجربی نشان می دهد که این روش اندازه گیری collimation دارای دقت بالا و تکرار خوبی است و می تواند در نوار باند دقیق میله کلاس invar استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Additional collimation after the patient to further define the image width, whether an absorbent material or electronic, causes radiation dose to the patient to be wasted.
[ترجمه گوگل]همخوانی اضافی بعد از بیمار برای تعریف بیشتر عرض تصویر، چه ماده جاذب یا الکترونیکی، باعث هدر رفتن دوز تشعشع به بیمار می شود
[ترجمه ترگمان]collimation اضافی بعد از بیمار برای تعریف بیشتر عرض تصویر، چه ماده جاذب و چه الکترونیکی، باعث کاهش دوز تشعشع به بیمار می شود تا هدر برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The principle of collimation is analyzed. The influence of the small wedge angle of the plane parallel plate and the lateral shearing width upon judging laser collimation are discussed.
[ترجمه گوگل]اصل همخوانی تحلیل می شود تأثیر زاویه گوه کوچک صفحه موازی صفحه و عرض برشی جانبی بر قضاوت بر هم‌خوردگی لیزر مورد بحث قرار می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]اصل of تحلیل شده است تاثیر زاویه گوه ای کوچک صفحه موازی صفحه و عرض برشی عرضی بر روی collimation لیزر مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective: To investigate the optimal scan parameter (collimation and pitch) and the reconstructive method in multislice spiral CT portography (MSCTP).
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی پارامتر اسکن بهینه (توابستگی و گام) و روش بازسازی در پورتوگرافی CT اسپیرال چند برشی (MSCTP)
[ترجمه ترگمان]هدف: برای بررسی پارامتر اسکن بهینه (collimation و گام)و روش ترمیمی در CT spiral portography (MSCTP)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To realize the automatic collimation of missile by using image pressing, direct focusing mode is used, and the part definition of image is computed to achieve automatic focusing.
[ترجمه گوگل]برای تحقق هماهنگی خودکار موشک با استفاده از فشار تصویر، از حالت فوکوس مستقیم استفاده می‌شود و تعریف قسمت تصویر برای دستیابی به فوکوس خودکار محاسبه می‌شود
[ترجمه ترگمان]برای تشخیص خودکار اتوماتیک موشک با استفاده از فشار تصویر، حالت فوکوس مستقیم مورد استفاده قرار می گیرد و تعریف بخشی از تصویر برای دستیابی به تمرکز خودکار محاسبه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The collimation and focus systems discussed in this paper are the important components of the synchronal radiation equipment which can change the direction of X ray and focus it.
[ترجمه گوگل]سیستم های موازنه و فوکوس مورد بحث در این مقاله اجزای مهم تجهیزات تشعشع سنکرون هستند که می توانند جهت پرتو ایکس را تغییر داده و آن را متمرکز کنند
[ترجمه ترگمان]سیستم های تمرکز و تمرکز بحث شده در این مقاله اجزای مهم تجهیزات تشعشع synchronal هستند که می توانند جهت اشعه ایکس را تغییر دهند و بر روی آن متمرکز شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] همخط سازی
[عمران و معماری] کلیماسیون
[برق و الکترونیک] موازی سازی 1. همترازی دقیق سیستم مکانیکی آنتن رادار از طریق مقایسه آن با وسیله ای اپتیکی که روی نقاطی با سمت و ارتفاع معین همتراز شده است . 2. . فرایند متمرکز کردن پرتوهای نور یا مسیر الکتورنها یا ذرات دیگر در یک باریکه موازی .

انگلیسی به انگلیسی

• adjustment; parallelism

پیشنهاد کاربران

"در رادیو گرافی"
Collimation restricts the x - ray beam to the area of interest using lead shutters within the x - ray tube
یک سیستم محدود کننده در دستگاه رادیو گرافی است که محدوده میدان اشعه x را مشخص می کند.
collimation ( مهندسی نقشه‏برداری )
واژه مصوب: موازی سازی
تعریف: هم‏راستا کردن با یک خط یا در یک جهت

بپرس