colligate

/ˈkɑːləɡeɪt//ˈkɒlɪɡeɪt/

معنی: متصل کردن، بستن، ائتلاف کردن
معانی دیگر: به هم بستن، به هم وصل کردن

جمله های نمونه

1. Hybrid stepping motors colligate the advantages of permanent magnetism and reluctance stepping motors.
[ترجمه گوگل]موتورهای پله ای هیبریدی مزیت های مغناطیس دائمی و موتورهای پله ای ریلکتانس را با هم ترکیب می کنند
[ترجمه ترگمان]موتورهای پله ای دارای مزایای مغناطیس دایمی و عدم تمایل موتور هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I will colligate some good representative advices, sum-up their strongpoint combines some my new attitudes, then put forward some new theoretic and opinions.
[ترجمه گوگل]من توصیه‌های خوب نماینده را جمع‌آوری می‌کنم، نقطه قوت آنها را با برخی از نگرش‌های جدید من ترکیب می‌کنم، سپس برخی نظریات و نظرات جدید را مطرح می‌کنم
[ترجمه ترگمان]من به برخی توصیه های خوبی اشاره خواهم کرد، جمع بندی آن ها برخی از نگرش های جدید من را با هم ترکیب می کند، سپس یک نظریه جدید و نظری جدید را مطرح می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Conclusion:To colligate tramadol and nicardipine in decannulation period of general anesthesia in neurosurgery operation can decrease side response of the patients in the decannulation period.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: ترکیب ترامادول و نیکاردیپین در دوره کانولاسیون بیهوشی عمومی در عمل جراحی مغز و اعصاب می تواند پاسخ جانبی بیماران را در دوره دکانولاسیون کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: برای colligate tramadol و nicardipine در دوره decannulation بی هوشی عمومی در جراحی اعصاب می تواند واکنش جانبی بیماران را در دوره decannulation کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The underground pipeline colligate alure in city Utility tunnel.
[ترجمه گوگل]خط لوله زیرزمینی جذابیتی را در تونل شهری ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]خط لوله زیر زمینی colligate alure در تونل سوخت شهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Conclusion Carrying out colligate prevention and cure step, based continuance mechanism of prevention and cure IDD is manipulable to keep eliminating IDD for long time in a biggish area.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری انجام مرحله پیشگیری و درمان کولیگیت، مکانیسم تداوم پیشگیری و درمان IDD قابل دستکاری است تا IDD را برای مدت طولانی در یک منطقه بزرگ از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری انجام پیش گیری و درمان پیش گیری و درمان، مکانیسم ادامه درمان و درمان IDD به منظور جلوگیری از حذف IDD برای مدت طولانی در منطقه biggish است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Conclusion Carrying out colligate prevention and cure step, basing continuance mechanism of prevention and cure of IDD are manipulable to keep eliminating IDD for long-term in a larger district.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: اجرای مرحله پیشگیری و درمان همگانی، مبتنی بر مکانیسم تداوم پیشگیری و درمان IDD، قابل دستکاری است تا حذف IDD را برای طولانی‌مدت در یک منطقه بزرگ‌تر حفظ کند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری انجام مراحل پیش گیری و درمان پیشگیرانه، مبنا قرار دادن مکانیسم ادامه پیش گیری و درمان of به منظور جلوگیری از حذف IDD برای مدت بلند مدت در یک منطقه بزرگ تر بکار گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The third, Deepening colligate reform to secondary vocational school technique education.
[ترجمه گوگل]سوم، تعمیق اصلاحات دانشگاهی به آموزش تکنیک مدرسه حرفه ای متوسطه
[ترجمه ترگمان]سومی، Deepening colligate اصلاحات تکنیکی دبیرستان را اصلاح می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But to talent surpassing in technology and colligate abilities, but having bad English, it for Microsoft.
[ترجمه گوگل]اما برای مایکروسافت استعدادهایی که در فناوری و توانایی های دانشگاهی پیشی گرفته اند، اما انگلیسی بدی دارند
[ترجمه ترگمان]اما برای استعداد پیشی گرفتن در تکنولوژی و توانایی های colligate، اما داشتن انگلیسی بد، برای مایکروسافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The saving water rate was 1%, the colligate economic benefit was elevated 68%, in every growth season.
[ترجمه گوگل]نرخ صرفه جویی در مصرف آب 1٪ بود، سود اقتصادی دانشگاه 68٪ در هر فصل رشد افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]نرخ آب ذخیره شده ۱ % بود، سود اقتصادی colligate در هر فصل رشد ۶۸ % افزایش داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To judge if the accident risk is acceptant, it is necessary to colligate those two aspect.
[ترجمه گوگل]برای قضاوت در مورد قابل قبول بودن خطر حادثه، باید این دو جنبه را با هم مقایسه کرد
[ترجمه ترگمان]برای قضاوت در مورد خطر تصادف، لازم است که آن دو جنبه را شناسایی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Now we introduce briefly correlated study future, pointing out the colligate therapy trend of SVCS.
[ترجمه گوگل]اکنون به طور مختصر آینده مطالعه همبسته را معرفی می‌کنیم و به روند درمان همبستگی SVCS اشاره می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر ما به طور خلاصه در مورد آینده مطالعه هم بسته بحث می کنیم و به روند درمان colligate of اشاره می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

متصل کردن (فعل)
adjoin, join, connect, link, pin, colligate, apply, catenate, joggle

بستن (فعل)
close, truss, attach, ban, impute, bar, stick, connect, colligate, bind, hitch, seal, clog, assess, tie up, choke, shut, shut down, block, fasten, belt, bang, pen, shut off, tighten, blockade, hasp, clasp, knit, jam, wattle, plug, congeal, curdle, curd, jell, lock, coagulate, cork, spile, picket, padlock, ligate, obturate, occlude, portcullis, posset, switch on

ائتلاف کردن (فعل)
colligate, pool, federalize, coalesce

انگلیسی به انگلیسی

• attach or bind together; link up or connect facts by general depiction or hypothesis that apply to all of them; consider as part of a general rule or principle

پیشنهاد کاربران

colligate ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: همایند دستوری
تعریف: هریک از واژه هایی که با یکدیگر هم آیی دستوری دارند
تجمعی

بپرس