collie

/ˈkɑːli//ˈkɒli/

معنی: سگ گله اسکاتلندی
معانی دیگر: سگ کالی (سگ درشت اندام و موی بلند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one of a breed of large dogs originating in Scotland as sheep dogs and having long pointed muzzles and long-haired coats.

- Collies have a reputation for being gentle and helpful to humans.
[ترجمه گوگل] کولی ها به مهربان بودن و کمک به انسان ها شهرت دارند
[ترجمه ترگمان] Collies به خاطر مهربان بودن و کمک به انسان ها شهرت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. A huge, beautiful collie in his luxuriant prime, mouth gaping, tongue lolling, eyes staring lifelessly at nothing.
[ترجمه گوگل]یک کولی بزرگ و زیبا در اوج شکوفایی خود، با دهان باز، زبان در حال آویزان، چشمانی که بی جان به هیچ چیز خیره شده اند
[ترجمه ترگمان]سگ گله بزرگ و زیبا با دهان باز و دهان باز و بی آنکه به هیچ چیز چشم دوخته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Collie recently returned with the opinion that the county can conduct a referendum in November for recreational facilities.
[ترجمه گوگل]کولی اخیراً با این نظر بازگشته است که شهرستان می تواند در ماه نوامبر یک همه پرسی برای امکانات تفریحی برگزار کند
[ترجمه ترگمان]Collie اخیرا با این نظر بازگشته است که این استان می تواند در ماه نوامبر برای امکانات تفریحی یک همه پرسی برگزار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Aquarian alsatian or the Capricorn collie would come to little harm from canine astrology.
[ترجمه گوگل]آلزاسی دلو یا کولی برج جدی از طالع بینی سگ آسیب چندانی نخواهد دید
[ترجمه ترگمان]The alsatian و یا دی collie دی که به متولدین برج دی در ماه دی وارد خواهند شد، آسیب کمی به علم احکام نجوم وارد خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A Smithfield is a leggy type of collie of the sort that bullock drovers used when working cattle half a century ago.
[ترجمه گوگل]اسمیت‌فیلد نوعی از کولی‌های ساق پا است که نیم قرن پیش گاو‌ران از آن برای کار با گاو استفاده می‌کردند
[ترجمه ترگمان]A از نوع leggy است که drovers در نیم قرن پیش هنگام کار گاو مورد استفاده قرار می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A good collie enters into the spirit of the hunt, up to a point.
[ترجمه گوگل]یک کولی خوب تا یک نقطه وارد روحیه شکار می شود
[ترجمه ترگمان]یک collie خوب وارد روح شکار می شود، تا یک نقطه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Then Jess - collie from Canine Defence, had to be put down eventually.
[ترجمه گوگل]سپس جس کولی از Canine Defence، در نهایت مجبور شد زمین بخورد
[ترجمه ترگمان]سپس جس - collie از دفاع سگ مجبور شد در نهایت پایین انداخته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A border collie mix, she explodes with energy.
[ترجمه گوگل]مخلوطی از کولی مرزی، او با انرژی منفجر می شود
[ترجمه ترگمان]یک ترکیب collie مرزی، او با انرژی منفجر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Nine months ago Tessa the Collie was found starving in a back yard in Aylesbury.
[ترجمه گوگل]نه ماه پیش تسا کولی در حال گرسنگی در حیاطی در آیلسبری پیدا شد
[ترجمه ترگمان] نه ماه پیش، \"تسا collie\" توی یه حیاط پشتی، توی حیاط پشتی خیلی گرسنه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He had a border collie in his lap and the world at his feet.
[ترجمه گوگل]او یک کولی مرزی در دامانش داشت و دنیا در پایش
[ترجمه ترگمان]او یک collie مرزی در دامان خود داشت و دنیا را در پای او قرار داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His head said not even his faithful border collie could survive a horror like falling down a manhole.
[ترجمه گوگل]سرش می‌گوید که حتی هواپیمای مرزی وفادارش هم نمی‌تواند از وحشتی مانند افتادن از چاه جان سالم به در ببرد
[ترجمه ترگمان]سرش می گفت که حتی مرز faithful هم می تواند با وحشتی مثل افتادن از یک دریچه فاضلاب جان سالم به در ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A collie on a leash nipped me on the heel, going through the skin.
[ترجمه گوگل]کولی بر روی یک افسار پاشنه پایم را گرفت و از پوست عبور کرد
[ترجمه ترگمان]سگ گله از روی پاشنه پا مرا نیشگون گرفت و از میان پوست رد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Has a border collie dog named Sassy.
[ترجمه گوگل]یک سگ مرزی به نام ساسی دارد
[ترجمه ترگمان]یک سگ collie مرزی به نام Sassy دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Methods 38 cases of specimens of lhtty heartall COllie from autopsy.
[ترجمه گوگل]روش‌ها 38 مورد از نمونه‌های lhtty heartall COllie از کالبد شکافی
[ترجمه ترگمان]روش های ۳۸ مورد نمونه های of heartall collie از کالبد شکافی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سگ گله اسکاتلندی (اسم)
collie

انگلیسی به انگلیسی

• type of dog
a collie is a kind of dog, often used for controlling sheep.

پیشنهاد کاربران

بپرس