collegial

/kəˈliːdʒiəl//kəˈliːdʒiəl/

معنی: دانشکدهای، مربوط به دانشکده
معانی دیگر: (همکاران) دارای اختیارات متساوی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: collegiality (n.)
(1) تعریف: with authority and responsibility shared equally among colleagues.

(2) تعریف: collegiate.

جمله های نمونه

1. Within the austere collegial melody of science even the slightest emotional shading can have a suitably dramatic effect.
[ترجمه گوگل]در ملودی سخت دانشگاهی علم، حتی کوچکترین سایه عاطفی نیز می تواند تأثیر چشمگیری داشته باشد
[ترجمه ترگمان]در ملودی تند collegial از علم، حتی کم ترین سایه احساسی می تواند اثر قابل توجهی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. While the ThompsonGlenn exchange was assiduously collegial, it was not without its mishaps.
[ترجمه گوگل]در حالی که صرافی تامپسون گلن به شدت دانشگاهی بود، اما بدون مشکلات نبود
[ترجمه ترگمان]در حالی که مبادله ThompsonGlenn، assiduously assiduously بود، این کار بدون mishaps نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The proliferation of staff has also damaged collegial relationships in Congress.
[ترجمه گوگل]افزایش کارمندان به روابط دانشگاهی در کنگره نیز آسیب رسانده است
[ترجمه ترگمان]گسترش کارکنان نیز به روابط collegial در کنگره خسارت وارد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The people's court shall form a new collegial panel for the purpose of the retrial.
[ترجمه گوگل]دادگاه مردم به منظور اعاده دادرسی هیأت عمومی جدیدی تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]دادگاه مردم یک هیات collegial جدید برای محاکمه مجدد تشکیل خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Personal strength: Informal, collegial nature builds loyalty among co - workers.
[ترجمه گوگل]قدرت شخصی: ماهیت غیررسمی و گروهی باعث ایجاد وفاداری در بین همکاران می شود
[ترجمه ترگمان]قدرت شخصی: ارتباط غیر رسمی و غیر رسمی باعث ایجاد وفاداری در میان همکاران می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The collegial panel shall execute the decision of the judicial committee.
[ترجمه گوگل]هیئت همگانی تصمیم کمیته قضایی را اجرا می کند
[ترجمه ترگمان]هیات collegial باید تصمیم کمیته قضایی را اجرا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Article 149 After the hearings and deliberations, the collegial panel shall render a judgment.
[ترجمه گوگل]ماده 149 هيئت تشكيلات پس از جلسات و مشورت، حكم مي‌نمايد
[ترجمه ترگمان]ماده ۱۴۹ پس از جلسه دادرسی و مشورت های، هیات collegial قضاوت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Congress is a collegial and not a hierarchical body.
[ترجمه گوگل]کنگره یک نهاد دانشگاهی است و نه یک نهاد سلسله مراتبی
[ترجمه ترگمان]کنگره یک collegial است و نه یک بدنه سلسله مراتبی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Chinese teachers understand that collegial interaction and support are necessary to develop their full potential as effective language teachers.
[ترجمه گوگل]معلمان چینی درک می کنند که تعامل و حمایت دانشگاهی برای توسعه پتانسیل کامل آنها به عنوان معلمان زبان موثر ضروری است
[ترجمه ترگمان]معلمان چینی درک می کنند که تعامل و حمایت collegial برای توسعه پتانسیل کامل آن ها به عنوان مدرسان زبان موثر ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It serves, not as a monument to itself but as an aid to collegial communication.
[ترجمه گوگل]این نه به عنوان یک بنای یادبود برای خود، بلکه به عنوان کمکی برای ارتباطات دانشگاهی عمل می کند
[ترجمه ترگمان]آن نه به عنوان یک بنای یادبود به خودی خود بلکه به عنوان یک کمک به ارتباطات collegial عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In contrast to the Rational / Bureaucratic model, formal authority relationships are minimized in the Collegial / Consensus model.
[ترجمه گوگل]برخلاف مدل عقلانی/بوروکراسی، روابط اقتدار رسمی در مدل کالجی/ اجماع به حداقل می رسد
[ترجمه ترگمان]در مقابل مدل منطقی \/ Bureaucratic، روابط قدرت رسمی در مدل Collegial \/ اجماع به حداقل می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. So she treads lightly, trying to create a collegial atmosphere, unaware that Nick is sabotaging her.
[ترجمه گوگل]بنابراین او به آرامی قدم برمی دارد و سعی می کند یک فضای دانشگاهی ایجاد کند، غافل از اینکه نیک در حال خرابکاری او است
[ترجمه ترگمان]بنابراین او به آرامی قدم می زند و سعی می کند که یک جو collegial را خلق کند، و از اینکه نیک دارد او را خراب می کند، احساس آرامش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Article 41 people's court of second instance shall try civil cases by a collegial of judges.
[ترجمه گوگل]ماده 41 دادگاه بدوی مردم به دعاوی مدنی توسط هیئت قضات رسیدگی می کند
[ترجمه ترگمان]ماده ۴۱ برای نمونه دوم رسیدگی به پرونده های مدنی توسط a قاضی را مورد بررسی قرار خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It also embodied a management style - the HP way - that emphasised high ethical standards and collegial behaviour.
[ترجمه گوگل]همچنین سبک مدیریتی - روش HP - را در بر می گرفت که بر استانداردهای اخلاقی بالا و رفتار دانشگاهی تأکید داشت
[ترجمه ترگمان]همچنین یک سبک مدیریتی - روش HP - که بر استانداردهای اخلاقی بالا و رفتار collegial تاکید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دانشکده ای (صفت)
collegial, collegiate

مربوط به دانشکده (صفت)
collegial

انگلیسی به انگلیسی

• of or relating to a college

پیشنهاد کاربران

همکار مئاب
( کسی که منش همکار مئابانه دارد. به عنوان مثال رئیسی که منش همکار مئابانه دارد و نه رئیس مئابانه )
همکارانه

بپرس