1. a collector of old stamps
کلکسیونر تمبرهای قدیمی
2. It'll be difficult to get past the ticket collector without paying.
[ترجمه گوگل]عبور از جمع کننده بلیط بدون پرداخت هزینه دشوار خواهد بود
[ترجمه ترگمان]بدون پرداخت پول، خیلی کار سختی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The rent collector is pressing for payment again.
[ترجمه گوگل]جمع کننده اجاره دوباره برای پرداخت فشار می آورد
[ترجمه ترگمان]یه کلکسیونر اجاره دوباره داره پول پرداخت می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The debt collector kept dunning her for the rent.
[ترجمه گوگل]وصول بدهی مدام او را برای اجاره بها می گرفت
[ترجمه ترگمان]مامور وصول بدهی او را برای اجاره خانه نگه می داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The painting was sold to a private collector.
[ترجمه گوگل]این نقاشی به یک مجموعه دار خصوصی فروخته شد
[ترجمه ترگمان]تابلو به یک کلکسیونر خصوصی فروخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A foreign collector has bid £500 000 for the portrait.
[ترجمه گوگل]یک کلکسیونر خارجی 500000 پوند برای این پرتره پیشنهاد داده است
[ترجمه ترگمان]یک جمع کننده خارجی ۵۰۰ پوند برای این پرتره پیشنهاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A collector would pay $500 for a mint copy.
[ترجمه گوگل]یک کلکسیونر 500 دلار برای یک کپی از ضرابخانه می پرداخت
[ترجمه ترگمان]یک جمع کننده ۵۰۰ دلار برای یک نسخه ضرابخانه پرداخت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The exhibition will be a delight for the collector and connoisseur of silver ornaments.
[ترجمه گوگل]این نمایشگاه برای کلکسیونر و صاحب نظر زیورآلات نقره لذت بخش خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این نمایشگاه برای جمع کننده و connoisseur از تزیینات نقره لذت خواهد برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. What will you do if the debt collector comes down on you?
[ترجمه گوگل]اگر وصول بدهی بر سر شما بیاید چه خواهید کرد؟
[ترجمه ترگمان]اگر کلکتور روی تو فرود بیاید، چه کار خواهی کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. "Thank you, " replied the ticket collector mechanically as he took each ticket.
[ترجمه گوگل]در حالی که هر بلیط را می گرفت، جمع کننده بلیط به صورت مکانیکی پاسخ داد: "متشکرم"
[ترجمه ترگمان]فروشنده بلیط که هر بلیط را می گرفت بی اراده جواب داد: \"متشکرم\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. As they guffawed loudly, the ticket collector arrived.
[ترجمه گوگل]همانطور که آنها با صدای بلند غوغا می کردند، بلیط جمع آوری رسید
[ترجمه ترگمان]وقتی که آن ها با صدای بلند می خندیدند، collector رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The collector had many books inscribed to him by famous authors.
[ترجمه گوگل]این مجموعه دار کتاب های بسیاری از نویسندگان مشهور بر روی او نوشته بود
[ترجمه ترگمان]این گردآورنده کتاب های بسیاری داشت که توسط نویسندگان معروف به او نوشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. An art historian and collector, he was also a practising architect.
[ترجمه گوگل]او یک مورخ هنر و مجموعه دار بود و همچنین یک معمار مجرب بود
[ترجمه ترگمان]یک مورخ و تحصیلدار هنری، او همچنین یک معمار در حال تمرین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He earned his living as a tax collector.
[ترجمه گوگل]او از راه باجگیر امرار معاش می کرد
[ترجمه ترگمان]او زندگی خود را به عنوان یک مامور وصول مالیات به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. One eagle-eyed collector snapped up a pair of Schiaparelli earrings for just £
[ترجمه گوگل]یک کلکسیونر چشم عقابی یک جفت گوشواره Schiaparelli را فقط به قیمت £ برداشت
[ترجمه ترگمان]یک جمع کننده با چشم عقاب، یک جفت گوشواره Schiaparelli را به قیمت فقط یک پوند بالا آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید