collectivity

/ˌkɑːlekˈtɪvɪtiː//ˌkɒlekˈtɪvɪtɪ/

معنی: جمع، مشارکت، جامعیت، مالکیت اشتراکی
معانی دیگر: اشتراک، حالت اشتراکی یا گروهی

جمله های نمونه

1. Three orientations by size of the collectivity may be sufficient to overcome this limitation.
[ترجمه گوگل]سه جهت گیری بر اساس اندازه مجموعه ممکن است برای غلبه بر این محدودیت کافی باشد
[ترجمه ترگمان]سه جهت گیری جهت گیری جهت غلبه بر این محدودیت کافی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We have also seen that these collectivities have a considerable pertinence within popular ideology.
[ترجمه گوگل]همچنین دیده‌ایم که این گروه‌ها در ایدئولوژی عامه‌پسند تناسب قابل‌توجهی دارند
[ترجمه ترگمان]ما همچنین دیده ایم که این collectivities، رابطه قابل توجهی با ایدئولوژی عمومی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. None the less, certain collectivities acquire a certain salience or pertinence in relation to the dominant political issues of a given period.
[ترجمه گوگل]با این حال، گروه‌های خاصی در رابطه با مسائل سیاسی مسلط یک دوره معین، برجستگی یا اهمیت خاصی پیدا می‌کنند
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از collectivities خاص، برجستگی خاصی را در رابطه با مسایل سیاسی غالب یک دوره مشخص، به دست نمی آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I now turn to the question of social collectivities and political forces.
[ترجمه گوگل]اکنون به مسئله جمع های اجتماعی و نیروهای سیاسی می پردازم
[ترجمه ترگمان]من اکنون به سوال of اجتماعی و نیروهای سیاسی برمی گردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This is followed by discussion of the political system, a third major concept used to analyze these collectivities.
[ترجمه گوگل]پس از آن بحث در مورد نظام سیاسی، سومین مفهوم عمده ای که برای تحلیل این مجموعه ها استفاده می شود، انجام می شود
[ترجمه ترگمان]پس از آن بحث در مورد نظام سیاسی، یک مفهوم عمده سوم که برای تجزیه و تحلیل این collectivities بکار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. CIST's collectivity design is isolated from the external codes. Compared with other security toolkits, CIST has some advantages, such as high security and powerful expansibility.
[ترجمه گوگل]طراحی مجموعه CIST از کدهای خارجی جدا شده است در مقایسه با سایر ابزارهای امنیتی، CIST دارای مزایایی مانند امنیت بالا و قابلیت توسعه قدرتمند است
[ترجمه ترگمان]طراحی مجموعه cist از کده ای خارجی جدا شده است در مقایسه با سایر ابزار امنیتی، cist مزایایی مانند امنیت بالا و expansibility قدرتمند دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For the aim of rescuing, we need the collectivity escaping chamber to meet a certain pose to float up, so as to not to issue forth when arrived at the water surface, or keel over on the surface.
[ترجمه گوگل]برای هدف نجات، ما به محفظه فرار جمعی نیاز داریم تا موقعیت خاصی را برای شناور شدن به سمت بالا برآورده کند، به طوری که هنگام رسیدن به سطح آب بیرون نیامد، یا روی سطح قرار نگیرد
[ترجمه ترگمان]برای نجات دادن، ما به یک اتاق فرار برای ملاقات با یک ژست خاص نیاز داریم تا در هنگام رسیدن به سطح آب و یا تخته بر روی سطح از آن اجتناب کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Budgets are not merely a collectivity of target numbers for future period.
[ترجمه گوگل]بودجه ها صرفاً مجموعه ای از اعداد هدف برای دوره آینده نیستند
[ترجمه ترگمان]Budgets صرفا مجموعه ای از اعداد هدف برای دوره آینده نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We only adopt collectivity remit. so we have no receipt or invoice for individual remit.
[ترجمه گوگل]ما فقط مسئولیت جمعی را می پذیریم بنابراین ما هیچ رسید یا فاکتوری برای حواله فردی نداریم
[ترجمه ترگمان]ما فقط remit را قبول می کنیم بنابراین هیچ رسید یا فاکتور برای ارسال فردی نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Collectivity and originality are the essential characteristics of composite works.
[ترجمه گوگل]جمعی بودن و اصالت از ویژگی های ضروری آثار کامپوزیت است
[ترجمه ترگمان]اصالت و اصالت ویژگی های اساسی کاره ای کامپوزیت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A kind of collectivity package which is realized automatically in high efficiency.
[ترجمه گوگل]نوعی بسته جمعی که به طور خودکار در راندمان بالا تحقق می یابد
[ترجمه ترگمان]یک نوع بسته مجموعه که به طور خودکار با کارایی بالا محقق می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Abstract : collectivity cooperation innovation capability is the uppermost one of modern enterprise.
[ترجمه گوگل]چکیده: قابلیت نوآوری همکاری جمعی بالاترین قابلیت شرکت مدرن است
[ترجمه ترگمان]چکیده: قابلیت نوآوری جمعی، بالاترین سطح شرکت مدرن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The relation among the nation, the collectivity (rural collectivity) and the fanner draws more attention of social scientists in recent years.
[ترجمه گوگل]ارتباط بین ملت، جمع (جمعیت روستایی) و فنر در سال های اخیر بیشتر مورد توجه دانشمندان علوم اجتماعی قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]رابطه میان ملت، مجموعه (مجموعه روستایی)و the توجه بیشتری را به دانشمندان اجتماعی در سال های اخیر جلب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. These reagents have good selective collectivity for copper sulfide minerals and strong collectivity capacity for the associated gold and silver.
[ترجمه گوگل]این معرف ها دارای ترکیب انتخابی خوبی برای کانی های سولفید مس و ظرفیت جمع آوری قوی برای طلا و نقره مرتبط هستند
[ترجمه ترگمان]این معرف های مجموعه انتخابی مناسب برای مواد معدنی سولفید مس و ظرفیت جمع قوی برای طلا و نقره مرتبط دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جمع (اسم)
total, addition, tale, aggregate, mass, tot, sum, plural, summation, collectivity, rout

مشارکت (اسم)
partnership, association, collectivity, intercommunity, entirety, co-ownership

جامعیت (اسم)
universality, collectivity

مالکیت اشتراکی (اسم)
collectivity

انگلیسی به انگلیسی

• people regarded as a body or whole; collective character; collective whole

پیشنهاد کاربران

جمع، جماعت، اجتماع
collectivity ( جامعه شناسی )
واژه مصوب: جمع 2
تعریف: مجموعه ای از افراد
اجتماع

بپرس