collectivism

/kəˈlektɪˌvɪzəm//kəˈlektɪvɪzəm/

معنی: سیستم اقتصادی مشترک، اجرای اصول اشتراکی در زندگی، وسایل تولید دسته جمعی و مشترک
معانی دیگر: گروه گرایی، جمع گرایی، مالکیت جمعی، مالکیت اشتراکی، سوسیالیزم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: collectivist (adj.), collectivistic (adj.), collectivist (n.)
(1) تعریف: the doctrine or practice of centralized economic control, esp. of the means of production.

(2) تعریف: the doctrine or practice of state ownership of the means of production.

(3) تعریف: the doctrine of placing the good of the group or the society above the good of the individual.

جمله های نمونه

1. They share with earlier individualists a fear of collectivism.
[ترجمه گوگل]آنها با فردگرایان قبلی ترسی از جمع گرایی دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها پیش تر از ترس مالکیت اشتراکی با individualists سهیم بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Thus collectivism has historical roots in religious or intellectual ideals, and in communal social practices.
[ترجمه گوگل]بنابراین جمع‌گرایی ریشه‌های تاریخی در آرمان‌های دینی یا فکری و در شیوه‌های اجتماعی جمعی دارد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، جمع گرایی ریشه تاریخی در آرمان های دینی یا فکری دارد و در فعالیت های اجتماعی اشتراکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But collectivism can come in many forms.
[ترجمه گوگل]اما جمع گرایی می تواند به اشکال مختلف ظاهر شود
[ترجمه ترگمان]اما بر مبنای جمع گرایی ممکن است به شکل های زیادی برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Those glory, glory days of Collectivism United are over.
[ترجمه گوگل]آن دوران شکوه و شکوه اتحاد جمع گرایی به پایان رسیده است
[ترجمه ترگمان]آن شکوه و افتخار، روزه ای افتخار مالکیت اشتراکی به پایان رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In either case collectivism is an important rock on which attempts to coordinate opposition to growth-first policies have foundered.
[ترجمه گوگل]در هر دو صورت جمع‌گرایی سنگ مهمی است که تلاش‌ها برای هماهنگ کردن مخالفت‌ها با سیاست‌های اول رشد، بر آن پایه‌گذاری شده است
[ترجمه ترگمان]در هر دو مورد مالکیت اشتراکی، یک سنگ مهم است که در آن تلاش برای هماهنگ کردن تضاد با سیاست های رشد - اولین شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There is developed a keen and sensitive collectivism of emotion, of thought, and of will-power.
[ترجمه گوگل]یک جمع گرایی مشتاق و حساس از عواطف، اندیشه و اراده ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]در اینجا یک رابطه قوی و حساس به احساسات، تفکر، و اراده قوی ایجاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Collectivism is thus given a very positive image when linked to constitutional guarantees of individual rights.
[ترجمه گوگل]بنابراین، جمع گرایی هنگامی که به تضمین حقوق فردی در قانون اساسی پیوند می خورد، تصویر بسیار مثبتی به دست می آورد
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، مالکیت اشتراکی در ارتباط با ضمانت های قانونی از حقوق فردی، یک تصویر بسیار مثبت به او داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The dimensions of culture include complexity, tightness, individualism, collectivism.
[ترجمه گوگل]ابعاد فرهنگ شامل پیچیدگی، تنگ نظری، فردگرایی، جمع گرایی است
[ترجمه ترگمان]ابعاد فرهنگ شامل پیچیدگی، تنگی، فردگرایی، فردگرایی، جمع گرایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The only secure basis for oligarchy is collectivism.
[ترجمه گوگل]تنها مبنای مطمئن الیگارشی، جمع گرایی است
[ترجمه ترگمان]تنها پایه امن برای اولیگارشی، جمع گرایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We will promote patriotism, collectivism and socialist ideology.
[ترجمه گوگل]ما میهن پرستی، جمع گرایی و ایدئولوژی سوسیالیستی را ترویج خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]ما میهن پرستی، جمع گرایی و ایدئولوژی سوسیالیستی را ترویج می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Collectivism transcending on individualism does not mean to confine individual development.
[ترجمه گوگل]فراسوی جمع گرایی از فردگرایی به معنای محدود کردن رشد فردی نیست
[ترجمه ترگمان]مالکیت اشتراکی بر فردگرایی نیز به معنای محدود کردن رشد فردی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Actually, it keeps step with the Collectivism in the final aim.
[ترجمه گوگل]در واقع با جمع گرایی در هدف نهایی همگام است
[ترجمه ترگمان]در واقع، در هدف نهایی، مالکیت اشتراکی را حفظ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The principle of collectivism is a rich, complete and unified system.
[ترجمه گوگل]اصل جمع گرایی یک نظام غنی، کامل و یکپارچه است
[ترجمه ترگمان]اصل مالکیت اشتراکی یک سیستم غنی، کامل و یکپارچه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The vertical collectivism culture has negative correlation with mental health.
[ترجمه گوگل]فرهنگ جمع گرایی عمودی با سلامت روان همبستگی منفی دارد
[ترجمه ترگمان]فرهنگ جمع گرایی عمودی همبستگی منفی با سلامت ذهنی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سیستم اقتصادی مشترک (اسم)
collectivism

اجرای اصول اشتراکی در زندگی (اسم)
collectivism

وسایل تولید دسته جمعی و مشترک (اسم)
collectivism

انگلیسی به انگلیسی

• political theory of collective control over production and distribution

پیشنهاد کاربران

جمع گرایی.
یک نظریه سیاسی اقتصادی که از کنتزل جمعی بر تولید و توزیع حمایت میکنه. جمع گرایی بر جامعه و گروه متمرکز میشه. این نظریه خواستار کسب هویت فرد از جمع هست.
مثال:
the Russian Revolution decided to alter the course of modernity towards collectivism
متضاد:
Individualism
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : collect / collectivize
اسم ( noun ) : collectable / collection / collective / collectivism / collectivization / collector
...
[مشاهده متن کامل]

صفت ( adjective ) : collect /collectable / collected / collective / collectivist
قید ( adverb ) : collect / collectively

collectivism ( جامعه شناسی )
واژه مصوب: جمع گرایی
تعریف: گرایشی نظری یا عملی مبنی بر لزوم جمعی یا دولتی کردن مالکیت بر ابزارهای تولید و توزیع و واپایش آنها
جمع گرایی

بپرس