collectivisation

جمله های نمونه

1. Collectivisation in particular is disastrous for nomadic peoples, who need to roam freely to feed their animals on sparse vegetation.
[ترجمه گوگل]جمعی‌سازی به‌ویژه برای مردم عشایری فاجعه‌بار است، کسانی که برای تغذیه حیوانات خود از پوشش گیاهی کم نیاز دارند آزادانه پرسه بزنند
[ترجمه ترگمان]collectivisation به طور خاص برای مردم چادرنشین که نیاز به گردش آزادانه برای غذا دادن به حیوانات خود در پوشش گیاهی پراکنده دارند مصیبت بار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His five-year plans for the collectivisation of agriculture and industry were implemented with such brutality that millions were imprisoned or murdered.
[ترجمه گوگل]برنامه های پنج ساله او برای جمع آوری کشاورزی و صنعت با چنان بی رحمی اجرا شد که میلیون ها نفر زندانی یا قتل شدند
[ترجمه ترگمان]برنامه های پنج ساله او برای اداره کشاورزی و صنعت با چنان خشونتی اجرا شد که میلیون ها نفر زندانی یا کشته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But Communist land reform and collectivisation left the region in turmoil, and in 1959 the Dalai Lama led an uprising against Chinese rule, despite his initial support for the 1951 accord.
[ترجمه گوگل]اما اصلاحات ارضی و جمع‌سازی کمونیستی منطقه را دچار آشفتگی کرد و در سال 1959 دالایی لاما علیرغم حمایت اولیه‌اش از توافقنامه 1951، قیام علیه حکومت چین را رهبری کرد
[ترجمه ترگمان]اما اصلاحات ارضی کمونیست و collectivisation منطقه را در آشوب رها کردند، و در سال ۱۹۵۹، دالایی لاما، علی رغم حمایت اولیه اش از پیمان ۱۹۵۱، شورش علیه حکومت چین را رهبری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. One rejected collectivisation and was sent to fell trees in Siberia in 1934; the other embraced the new farm policy but was arrested in 1937 as "an enemy of the people".
[ترجمه گوگل]یکی از آنها جمعی‌سازی را رد کرد و در سال 1934 برای درختان قطع شده در سیبری فرستاده شد دیگری سیاست جدید مزرعه را پذیرفت اما در سال 1937 به عنوان "دشمن مردم" دستگیر شد
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها collectivisation را رد کرد و در سال ۱۹۳۴ به درختان افتاد؛ دیگری سیاست مزرعه جدید را پذیرفت، اما در سال ۱۹۳۷ به عنوان \"دشمن مردم\" دستگیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It has been ten years since the collectivisation of the media got started in China.
[ترجمه گوگل]ده سال از آغاز جمع‌آوری رسانه‌ها در چین می‌گذرد
[ترجمه ترگمان]ده سال از زمان آغاز به کار آمدن رسانه ها در چین می گذرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But also that we don't make the mistake of seeing a collectivisation of the risks - which would happen with euro bonds - as the solution, because it isn't the solution at all.
[ترجمه گوگل]اما همچنین این اشتباه را مرتکب نمی‌شویم که جمع‌بندی ریسک‌ها - که ممکن است با اوراق قرضه یورو اتفاق بیفتد - را به عنوان راه‌حل ببینیم، زیرا این به هیچ وجه راه‌حل نیست
[ترجمه ترگمان]اما همچنین این که ما اشتباهی را که با پیوند با یورو رخ می دهد، به عنوان راه حل، اشتباه نمی کنیم، زیرا راه حل اصلا راه حل نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This is especially true in the countryside, where the mass collectivisation during Mao's Great Leap Forward of half a century ago left farmland "collectively" owned.
[ترجمه گوگل]این امر به ویژه در روستاها صادق است، جایی که جمعی‌سازی توده‌ای در طول جهش بزرگ مائو به جلو در نیم قرن پیش باعث شد که زمین‌های کشاورزی به طور "جمعی" مالکیت شوند
[ترجمه ترگمان]این امر به ویژه در حومه شهر صادق است، جایی که توده مردم در طی یک جهش بزرگ به جلو پیش از نیم قرن پیش زمین های کشاورزی را \"به طور جمعی\" واگذار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A poignant exhibition in the parliament building shows the mass murder, deportations, collectivisation, forced atheism and unrelenting propaganda inflicted on Lithuania under Soviet rule.
[ترجمه گوگل]نمایشگاهی تکان دهنده در ساختمان پارلمان، کشتار دسته جمعی، تبعید، گروهی سازی، الحاد اجباری و تبلیغات بی امان را نشان می دهد که در لیتوانی تحت حاکمیت شوروی اعمال شده است
[ترجمه ترگمان]یک نمایشگاه poignant در ساختمان پارلمان نشان می دهد که قتل دسته جمعی، اخراج ها، collectivisation، الحاد اجباری و تبلیغات بی امان بر لیتوانی در زمان حاکمیت شوروی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• nationalization; communal settlement; implementation of collectivism (also collectivization)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅️ فعل ( verb ) : collect / collectivize
✅️ اسم ( noun ) : collectable ( collectible ) / collection / collective / collectivism / collectivization / collector
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ صفت ( adjective ) : collect /collectable ( collectible ) / collected / collective / collectivist
✅️ قید ( adverb ) : _

اشتراکی کردن، جمعی کردن، جمع کردن، گروهی نمودن، بهره برداری دسته جمعی

بپرس