• (1)تعریف: the act of collecting. • مترادف: accumulation, aggregation, assembly, gathering • مشابه: compilation, conglomeration, gather
• (2)تعریف: a group of items of the same type, gathered for display or study. • مترادف: assemblage, assortment, compilation, group, set • مشابه: accumulation, album, anthology, array, bunch, cluster, corpus, heap, hoard, hodgepodge, jumble, pile, series, treasury, variety
• (3)تعریف: the gathering of money from members of a group. • مترادف: contribution, donation, oblation, offering • مشابه: alms, pledge, tithe
- The church took up a collection for the poor.
[ترجمه Alireza Nateghi] کلیسا مجموعه ای را برای فقرا درنظرگرفت
|
[ترجمه گوگل] کلیسا مجموعه ای را برای فقرا در نظر گرفت [ترجمه ترگمان] کلیسا مجموعه ای را برای فقرا برداشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. a collection of antique relics
مجموعه ای از آثار عتیقه
2. a collection of arnold's poetry and criticism
مجموعه ی اشعار و نقدهای آرنولد
3. a collection of old coins will be on exhibition tomorrow
مجموعه ای از سکه های قدیمی فردا به نمایش گذاشته خواهد شد.
4. a collection of rugs
گردآورد (مجموعه ی) فرش های ایرانی
5. garbage collection
جمع کردن خاکروبه
6. infinitesimal collection
دسته ی بسخرد (نامتناهی)
7. the collection of automobile judgements from uninsured motorists
گردآوری جریمه های اتومبیل از رانندگان بدون بیمه
8. the collection of house rents
وصول کرایه ی خانه ها
9. the collection of signatures
گرد آوری امضا
10. the collection of tax monies
وصول وجوه مالیاتی
11. a stamp collection
گردآورد (کلکسیون) تمبر
12. an art collection
مجموعه ی آثار هنری
13. an impressive collection of short poems
مجموعه ای تحسین انگیز از اشعار کوتاه
14. an indescriminate collection of colored pictures
مجموعه ی قاتی پاتی از تصویرهای رنگی
15. an odd collection of contemporary paintings
مجموعه ی عجیب و غریبی از نقاشی های معاصر
16. dorothy has a collection of etched glass
دوروتی دارای یک مجموعه از ظروف شیشه ای منقوش است.
17. a new method of tax collection
شیوه ی جدید وصول مالیات
18. that philatelist sold his stamp collection
آن تمبر شناس مجموعه ی تمبرهای خود را فروخت.
19. to build up one's stamp collection
مجموعه ی تمبر خود را بزرگتر کردن
20. a building that shelters a rare collection of persian carpets
بنایی که مجموعه ی نادری از فرش های ایرانی در آن جا دارد
21. he succeeded in keeping his stamp collection entire and even to augment it
او موفق شد که مجموعه ی تمبر خود را بی کم و کاست حفظ کند و حتی بر آن بیافزاید.
22. Every Christmas we have a collection for a local charity.
[ترجمه گوگل]هر کریسمس مجموعه ای برای یک خیریه محلی داریم [ترجمه ترگمان]هر کریسمس ما یک مجموعه خیریه محلی داریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. His collection of books is always on the increase.
[ترجمه گوگل]مجموعه کتاب های او همیشه در حال افزایش است [ترجمه ترگمان]مجموعه کتاب های او همیشه در حال افزایش است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. I forgot to put the rubbish out for collection this morning.
[ترجمه گوگل]امروز صبح فراموش کردم زباله ها را جمع آوری کنم [ترجمه ترگمان]یادم رفت امروز صبح آشغال ها رو جمع و جور کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. The gallery hosts various exhibitions and a permanent collection.
[ترجمه گوگل]این گالری میزبان نمایشگاه های مختلف و مجموعه ای دائمی است [ترجمه ترگمان]این گالری میزبان نمایشگاه ها و مجموعه دائمی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. He has a collection of rare insect specimens.
[ترجمه دنیا ] او مجموعه ای از نمونه های حشرات نادر را دارد
|
[ترجمه Am] او مجموعه از حشرات نادر دارد
|
[ترجمه مهتاب] او مجموعه ای از گونه های حشرات کمیاب را دارد
|
[ترجمه گوگل]او مجموعه ای از نمونه های کمیاب حشرات دارد [ترجمه ترگمان]او مجموعه ای از نمونه های حشرات نادر را دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. The Collection of 300 Tang Poems will be reprinted next month.
[ترجمه گوگل]مجموعه 300 شعر تنگ ماه آینده تجدید چاپ می شود [ترجمه ترگمان]مجموعه ۳۰۰ حماسه تانگ در ماه آینده به چاپ خواهد رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. His collection of ancient pottery is turning one hundred pieces.
[ترجمه گوگل]مجموعه سفال های باستانی او در حال تبدیل شدن به صد قطعه است [ترجمه ترگمان]مجموعه او از سفال باستانی به صد تکه تبدیل شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[حسابداری] وصول [کامپیوتر] جمع آوری . [حقوق] وصول، گردآوری، مجموعه [ریاضیات] گردآورده، دسته، گردایه، مجموعه، پرانتز، جمع آوری، گنجینه، وصول، گردآورد [آمار] گردایه , مجموعه
انگلیسی به انگلیسی
• group of objects that have been collected; money collected from people; accumulation a collection of things is a group of similar or related things. collection is the act of collecting something from a place or from people. a collection is also the organized collecting of money from people for charity, or the amount of money that is collected.
پیشنهاد کاربران
💢 دوستان کلمات زیر همگی مترادف هم هستند: 🔘 Array 🔘 Range 🔘 Collection 🔘 Panoply ✅ Definition: 👉 A large or impressive display or variety of items.
جمع آوری ( اقساط، اجاره بها، مطالبات و غیره )
جذب و جمع آوری کمکهای مالی ( اعانه ) Letters of collection نامه های در خواست کمک مالی
برابر پارسیِ " collection"، " گردایه" می باشد. a collection of X = گردایه ای از X ( بهتر است برای واژه Menge از زبانِ آلمانی و set از زبانِ عنگلوساکزنی واژه ای به جز " گردایه " گزیده شود. )
مجموعه مثال: The museum has a vast collection of ancient artifacts. موزه یک مجموعه بزرگ از اشیاء باستانی دارد. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
the entire corpus of Shakespeare’s works a corpus of
حالا برای هم معنی کلمه collection چی میتونیم بنویسیم؟
کلکسیون وای چقد زحمت کشیدین همون رو فارسی نوشتن🙄🙄 مجموعه A collection of guns we've got here مجموعه ای از تفنگ اینجا داریم
صدقه
Put the garbage out for collection this morning اینو من از یه کتابی خوندم
collection ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات ) واژه مصوب: جمع آوری تعریف: در اصلاح نباتات، گردآوردی تمامی انواع زراعی و غیرزراعی یا غیراهلی یک گونۀ خاص برای مطالعه
A group of objects of a particular type that somebody has collected مجموعه، کلکسیون Like plz🙏🏻❤️
a group of objects of a particular type that sombody has collected reach 4 story chapter 5
کلکسیون
group of objects of a particular type that sombody has collected مجموعه🍁
جمع آوری کردن، گرفتن از همه
Collection از سه قسمت تشکیل شده: 1:col: که از واژه ی هندی اروپایی پیشین kom می آید که به معنی نزدیک می باشد. 2: lec از واژه ی هندی اروپایی پیشین leg می آید که به معنی جمع کردن می باشد. در لاتین legere می باشد. گوتیک: lisan و در زبان باستانی هیتی less - zi می باشد. 3: tion: در لاتین ionem می باشد که پسوندی است سازندۀ اسم از حالت، شرط و عمل.
مجموعه ی گردآوری شده، ستِ جمع شده
A group of objects of a particular type that sombody has collected
a group of objects of a particular type that somebody has collected
جمع آوری
A group of objects of a particular type that somebodyhas collected منبع=کتاب کانون زبانایران. ترم reach ۴. از کتاب ساپلمنتری۶. من خودم دخترم و کانون زبان میرم و در reach 4 هستم و اینم منبع.
A group of objects that some body has collection
تجمیع
مجموعه، کلکسیون، توده
کلکسیون a group of objects of a particular type that somebody has collected