collectible


قابل وصول، جمع کردنى

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: likely to be collected, as by a connoisseur or hobbyist.

- collectible glassware
[ترجمه گوگل] ظروف شیشه ای کلکسیونی
[ترجمه ترگمان] ظروف بلورین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: an object that is likely to be collected, such as a work of art or a piece of memorabilia.

جمله های نمونه

1. Furthermore, sports collectibles require certificates of authenticity in California.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، کلکسیون های ورزشی نیاز به گواهی اصالت در کالیفرنیا دارند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، ورزش های ورزشی نیاز به گواهی اصالت در کالیفرنیا دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. An assortment of furnishings and collectibles from all over the world will be available.
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از مبلمان و وسایل کلکسیونی از سراسر جهان در دسترس خواهد بود
[ترجمه ترگمان]مجموعه ای از اثاثیه و مبلمان از سراسر جهان موجود خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. These promotional items are wonderful collectibles and range from stuffed animals and dolls to cereal bowls and kitchen utensils.
[ترجمه گوگل]این اقلام تبلیغاتی کلکسیون های فوق العاده ای هستند و از عروسک های عروسک گرفته تا کاسه غلات و ظروف آشپزخانه را شامل می شود
[ترجمه ترگمان]این اقلام تبلیغاتی collectibles عالی هستند و از حیوانات خشک شده و عروسک برای کاسه های cereal و وسایل آشپزخانه استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Educational and Collectible Specimens, Greeting Cards, Bookmarks, Keychains, Precious Stone Carvings.
[ترجمه گوگل]نمونه های آموزشی و کلکسیونی، کارت تبریک، نشانک، جاکلیدی، حکاکی روی سنگ های قیمتی
[ترجمه ترگمان]نمونه های آموزشی و آموزشی نمونه ها، Cards، Bookmarks، Keychains، Stone Precious
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. "Collectibles" are faddish. They come and go. When everyone knows it's a "collectible, " the game is over.
[ترجمه گوگل]"کلکسیونی ها" مد روز هستند می آیند و می روند وقتی همه می دانند که این یک "کلکسیونی" است، بازی تمام شده است
[ترجمه ترگمان]\" \"faddish\" هستند می آیند و می روند زمانی که همه می دانند این یک \"مجموعه\" است، بازی تمام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The silver stamp comes on a collectible card, which is sealed to prevent oxidation.
[ترجمه گوگل]مهر نقره ای روی یک کارت کلکسیونی قرار می گیرد که برای جلوگیری از اکسید شدن مهر و موم شده است
[ترجمه ترگمان]مهر نقره ای روی یک کارت collectible قرار می گیرد که برای جلوگیری از اکسیداسیون آب بندی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We also have audio books, collectible comics and jewelry at incredible pricing.
[ترجمه گوگل]ما همچنین کتاب های صوتی، کمیک های کلکسیونی و جواهرات با قیمت های باورنکردنی داریم
[ترجمه ترگمان]ما همچنین کتاب های شنیداری، comics کلکسیون و جواهرات را در قیمت باور نکردنی داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And unlock the 10 hidden collectible ghosts while you master 3 different game modes!
[ترجمه گوگل]و قفل 10 روح کلکسیونی پنهان را باز کنید در حالی که بر 3 حالت مختلف بازی تسلط دارید!
[ترجمه ترگمان]و در حالی که شما سه حالت مختلف بازی را در اختیار دارید، ۱۰ روح collectible پنهان را باز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. AT & T and sports - collectible retailer Upper Deck declined to comment.
[ترجمه گوگل]AT, T و خرده فروش کلکسیونی ورزشی Upper Deck از اظهار نظر خودداری کردند
[ترجمه ترگمان]در & فوقانی تی تی تی تی تی وی از نظر دادن خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. However, code in collectible assemblies can use context - bound objects are defined elsewhere.
[ترجمه گوگل]با این حال، کد در مجموعه های کلکسیونی می تواند از زمینه استفاده کند - اشیاء محدود در جای دیگری تعریف می شوند
[ترجمه ترگمان]با این حال، کد در مجموعه collectible می تواند از اشیا متعلق به بافت در جای دیگری استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Making this a collectible piece.
[ترجمه گوگل]ساختن این یک قطعه کلکسیونی
[ترجمه ترگمان]درست کردن این قطعه کپی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Many of these cushions have survived and are very collectible.
[ترجمه گوگل]بسیاری از این کوسن ها باقی مانده اند و بسیار کلکسیونی هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از این بالش ها جون سالم به در برده اند و خیلی قابل وصول هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The government has estimated that 25 percent of these loans are collectible, analysts said.
[ترجمه گوگل]به گفته تحلیلگران، دولت تخمین زده است که 25 درصد از این وام ها قابل جمع آوری است
[ترجمه ترگمان]تحلیلگران می گویند که دولت برآورد کرده است که ۲۵ درصد از این وام ها مجهز به کلکسیون هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• may be collected, suitable for collection
rare object worth collecting

پیشنهاد کاربران

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم lect
📌 این ریشه، معادل "gathered" یا "chosen" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "gathered" یا "chosen" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 predilection: A preference for something, often chosen based on personal liking
🔘 eclectic: A mix of 'gathered' elements from diverse sources
🔘 elite: Those 'gathered' as the best in society
🔘 collection: The act of 'gathering' items together
🔘 select: To choose something from a group
🔘 collect: To 'gather' things together
🔘 collected: Things 'gathered' together in one place
🔘 collectible: Items 'gathered' for interest or value
🔘 collective: Done by a group acting together
🔘 eclecticism: Choosing from various sources rather than a single style
🔘 elect: To 'choose' by vote for a position
🔘 electable: Capable of being 'chosen' for a position
🔘 election: The act of 'choosing' through voting
🔘 intellect: Knowledge or 'gathered' intellectual capacity
🔘 intellectual: Relating to activities that require 'gathered' mental effort
🔘 neglect: To leave something 'undone' or 'not gathered'
🔘 recollection: The ability to 'gather' memories or recall events
🔘 reelect: To 'elect' again for another term
🔘 selection: The act of 'choosing' from a set of options
🔘 selective: Tending to 'choose' carefully
🔘 selectivity: The quality of being 'selective' in choices

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅️ فعل ( verb ) : collect / collectivize
✅️ اسم ( noun ) : collectable ( collectible ) / collection / collective / collectivism / collectivization / collector
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ صفت ( adjective ) : collect /collectable ( collectible ) / collected / collective / collectivist
✅️ قید ( adverb ) : _

کالای لوکس
اقلام/اجناس کلکسیونی
کالاهای کلکسیونی !!!

بپرس