به زمین افتادن
همانطور که یکی از دوستان اشاره کردن به معنای خارج شدن از توازن که برای تصویر در ام آر آی به کار میره
لغو شد
فروریختن از هم پاشیدن ویران و نابود شدن سرنگون شدن
ویران شدن
غش کردن ولو شدن
فروریختن. تخریب شدن
از توازن خارج شدن
درب و داغون
متلاشی
فروپاشیده، فروافتاده، فروریخته، متلاشی، ویران
نامنسجم - غیرمنسجم
تخریب شد یا غش کرد
ویران
فرو ریخت
تخریب شدن. فرو ریختن
فروریختن
غش کردن
( ریاضی، منطق ریاضی ) فروکاسته
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)