collaps

تخصصی

[بهداشت] از حال رفتن

پیشنهاد کاربران

بهم ریخته متلاشی
خودباختگی
نتیجه نداشتن
غش کردن
این واژه در فیزیک در بحث درباره فروپاشی تابع موج
رمبش معنی می شود
Collapse of wave function
رمبش تابع موج
to suddenly fall down or become unconscious because you are ill or weak
ولو شدن
1. فروپاشی، فروریختن، خراب شدن
2. ازحال رفتن
the tree collapsed right in front of our house.
سر خوردن و فرو ریختن
فرو ریختن
فروپاشی
نشستن با خستگی زیاد
تو رفتن
مچاله شدن
ورشکست شدن
( در علم مکانیک ) collaps یعنی از بین رفتن قسمتی از ماده که تحت بارگذاری کششی به ناحیه پلاستیک رسیده و در نهایت از هم گسیخته می شود
فرو ریزش
نشست
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس