collaborationist

/kəˌlæbəˈreɪʃənɪst//kəˌlæbəˈreɪʃənɪst/

همدست دشمن (به ویژه دشمن اشغالگر)، خائن، خبر رسان (به دشمن)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: collaborationism (n.)
• : تعریف: one who willingly gives aid to an invading or occupying enemy force.

جمله های نمونه

1. Quinn headed the collaborationist government throughout the war.
[ترجمه گوگل]کوین در تمام طول جنگ ریاست دولت همکاری گرا را بر عهده داشت
[ترجمه ترگمان]کوئین داره دولت collaborationist رو در طول جنگ هدایت می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Collaborationist governments were ejected from Phokis, part of Thessaly, and as far afield as Thasos.
[ترجمه گوگل]دولت‌های همکاری‌گرا از فوکیس، بخشی از تسالی، و مناطق دوردست تاسوس بیرون رانده شدند
[ترجمه ترگمان]حکومت های Collaborationist از Phokis، قسمتی از تسالی و تا far as بیرون رانده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Tuszynska had never heard of Gran before Polish Jews in Paris told her about the singer—sometimes, the “collaborationist” singer—living in their midst.
[ترجمه گوگل]توزینسکا هرگز نام گران را نشنیده بود تا اینکه یهودیان لهستانی در پاریس به او درباره این خواننده – گاهی اوقات، خواننده «همدست» – که در میان آنها زندگی می کرد، بگویند
[ترجمه ترگمان]Tuszynska هرگز نشنیده بود که قبل از اینکه یهودیان لهستانی در پاریس به او بگویند که این خواننده - که برخی اوقات خواننده \"collaborationist\" است - در میان آن ها زندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When word leaked of Mandy’s mother’s collaborationist stance, somebody egged their stucco garage.
[ترجمه گوگل]هنگامی که اخباری از موضع همکاری‌گرایانه مادر مندی به بیرون درز کرد، شخصی به گاراژ گچ‌کاری آنها دست زد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که خبر از حالت collaborationist مادر بیرون آمد، کسی garage stucco را تحریک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was briefly arrested the next year after a campaign waged against him by the collaborationist journal Je Suis Partout.
[ترجمه گوگل]او سال بعد پس از کمپینی علیه او توسط مجله همکار Je Suis Partout برای مدت کوتاهی دستگیر شد
[ترجمه ترگمان]او سال بعد پس از مبارزه ای علیه وی توسط نشریه collaborationist Je partout دستگیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A poem written by Wang Jingwei in 194 known as his formation of a Japanese-supported collaborationist government in Nanjing during World War II, showed his hesitation of working with Japanese.
[ترجمه گوگل]شعری که وانگ جینگوی در سال 194 به نام تشکیل یک دولت همکاری‌گرای تحت حمایت ژاپن در نانجینگ در طول جنگ جهانی دوم سروده بود، تردید او را برای همکاری با ژاپنی‌ها نشان داد
[ترجمه ترگمان]شعری که توسط وانگ Jingwei در ۱۹۴ به نام تشکیل دولت ژاپن با حمایت ژاپن در جنگ جهانی دوم شناخته می شود، تردید خود را درباره کار با ژاپنی ها نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who collaborates with an enemy country

پیشنهاد کاربران

دست نشانده
همدستگرایی ، همدستی ( با دشمن در هنگام اشغال کشور، مانند رژیم ویشی و ژنرال پتن در فرانسه، هنگام ورود ارتش آلمان به آن )

بپرس