cold war

/koʊldˈwɔːr//kəʊldwɔː/

معنی: جنگ سرد، جنگ تبلیغاتی ومطبوعاتی
معانی دیگر: جنگ سرد، جنگ تبلیغاتی ومطبوعاتی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: cold warrior (n.)
(1) تعریف: intense political or ideological hostility between nations, resulting in high tension between them, but not in outright war.

(2) تعریف: (cap.) the state of intense political and ideological hostility and competition for power that obtained between the communist Soviet Union and China and their allies, and the United States and its democratic allies, between the end of World War II and about 1990. The Cold War, always stopping short of direct military conflict, manifested in the arms race, the space race, and proxy wars in Vietnam, Korea, and the Middle East.

جمله های نمونه

1. The world lives at daggers drawn in a cold war.
[ترجمه گوگل]جهان بر سر خنجرهایی زندگی می کند که در جنگ سرد کشیده شده اند
[ترجمه ترگمان]دنیا به خنجر آغشته شده در جنگ سرد زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. With the Cold War almost over, the talks were a mere formality.
[ترجمه گوگل]در حالی که جنگ سرد تقریباً به پایان رسیده بود، این مذاکرات یک امر رسمی بود
[ترجمه ترگمان]گفتگو با جنگ سرد تقریبا تمام شده بود، گفتگو صرفا تشریفاتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Throughout the Cold War, the Allies asserted their right to move freely between the two Berlins.
[ترجمه گوگل]در طول جنگ سرد، متفقین بر حق خود برای حرکت آزادانه بین دو برلین تاکید کردند
[ترجمه ترگمان]در طول جنگ سرد، متفقین ادعا کردند که حق دارند آزادانه بین دو کشور حرکت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. With the end of the Cold War, several warships were put into mothballs.
[ترجمه گوگل]با پایان جنگ سرد، چندین کشتی جنگی در گلوله های خفن قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]در پایان جنگ سرد، چند کشتی جنگی به جای گلوله قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. During the Cold War the threat of nuclear annihilation was always on people's minds.
[ترجمه گوگل]در طول جنگ سرد، تهدید نابودی هسته ای همیشه در ذهن مردم بود
[ترجمه ترگمان]در طول جنگ سرد، تهدید نابودی هسته ای همیشه در ذهن مردم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The end of the Cold War was a defining moment for the world in more ways than one.
[ترجمه گوگل]پایان جنگ سرد از چند جهت برای جهان لحظه ای تعیین کننده بود
[ترجمه ترگمان]پایان جنگ سرد یک لحظه تعیین کننده برای جهان به مراتب بیش از یک سال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The end of the Cold War has produced the prospect of a new world order based on international co-operation.
[ترجمه گوگل]پایان جنگ سرد چشم انداز نظم نوین جهانی مبتنی بر همکاری بین المللی را ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]پایان جنگ سرد چشم انداز یک نظم جهانی جدید براساس هم کاری بین المللی را ایجاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Essentially, we are talking about the cold war period.
[ترجمه گوگل]اساساً ما در مورد دوران جنگ سرد صحبت می کنیم
[ترجمه ترگمان]اساسا، ما در مورد دوره جنگ سرد صحبت می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There are encouraging signs that cold war attitudes are on the way out.
[ترجمه گوگل]نشانه های دلگرم کننده ای وجود دارد که نگرش های جنگ سرد در راه است
[ترجمه ترگمان]نشانه هایی دلگرم کننده وجود دارد که نگرش های جنگ سرد در حال انجام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The cold war came to an end.
[ترجمه گوگل]جنگ سرد به پایان رسید
[ترجمه ترگمان]جنگ سرد پایان یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Spy thrillers with plots based on the Cold War look particularly dated nowadays.
[ترجمه گوگل]تریلرهای جاسوسی با توطئه‌های مبتنی بر جنگ سرد امروزه به‌خصوص تاریخ‌گذاری شده‌اند
[ترجمه ترگمان]داستان های پلیسی که براساس جنگ سرد ساخته شده بودند، امروزه به طور خاص مورد تاریخ قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. During the Cold War, U-2 spy plane pilots installed rear-view mirrors on the aircraft to monitor their exhaust.
[ترجمه گوگل]در طول جنگ سرد، خلبانان هواپیمای جاسوسی U-2 آینه های دید عقب را روی هواپیما نصب کردند تا اگزوز آنها را زیر نظر بگیرند
[ترجمه ترگمان]در طول جنگ سرد، خلبانان هواپیماهای جاسوسی U - ۲، آینه های دید عقب را بر روی هواپیما نصب کردند تا اگزوز آن ها را کنترل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A malign child of the Cold War who had once been the uncrowned underworld king of Berlin.
[ترجمه گوگل]کودکی بدجنس در دوران جنگ سرد که زمانی پادشاه جهان اموات برلین بوده است
[ترجمه ترگمان]بچه بدی از جنگ سرد که زمانی پادشاه دنیای زیرزمینی برلین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. With the cold war over, I became an embarrassment to my parents and a joke to my kids.
[ترجمه گوگل]با پایان جنگ سرد، برای والدینم مایه شرمساری و برای بچه هایم شوخی شدم
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جنگ سرد (اسم)
cold war

جنگ تبلیغاتی و مطبوعاتی (اسم)
cold war

انگلیسی به انگلیسی

• post-world war ii political and economic struggle between the usa and its western european allies against the soviet union and its eastern european allies
hostility and conflict which developed between the soviet union and the united states after the end of world war ii
political and military conflict which does not include active fighting
the cold war is a state in which two countries are politically unfriendly towards each other, although they are not actually fighting.

پیشنهاد کاربران

جنگ سرد
cold war ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: جنگ سرد
تعریف: وضعیت خصمانۀ حاد میان دو ابرقدرت، همراه با مسابقۀ تسلیحاتی و برخورد دیپلماتی و جنگ روانی و انواع اقدامات خصمانه که به عملیات آشکار و مستقیم نظامی بین آنها منجر نشود

بپرس