cold spell

جمله های نمونه

1. The pond iced over during the cold spell.
[ترجمه گوگل]حوض در طول دوره سرما یخ زد
[ترجمه ترگمان]در طی آن افسون سرد، دریاچه یخ زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In this current cold spell, many old people are dying needlessly of hypothermia.
[ترجمه گوگل]در این دوره سرمای کنونی، بسیاری از افراد مسن بی دلیل از هیپوترمی جان خود را از دست می دهند
[ترجمه ترگمان]در این طلسم سرد جاری بسیاری از افراد مسن به دلیل hypothermia می میرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This cold spell appears to be winter's last gasp for the year.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد این فصل سرما آخرین نفس زمستانی در سال است
[ترجمه ترگمان]این افسون سرد برای سال آخر زمستانی به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We had another cold spell last week.
[ترجمه گوگل]هفته گذشته یک دوره سرماخوردگی دیگر داشتیم
[ترجمه ترگمان] هفته پیش یه افسون سرد دیگه داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Apart from the brief cold spell in late November, we have had very few hard frosts.
[ترجمه گوگل]به غیر از سرمای مختصر در اواخر آبان، یخبندان های سخت بسیار کمی داشته ایم
[ترجمه ترگمان]جدا از طلسم سرد ماه نوامبر، we سخت و سخت داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A cold spell simply halts flowering for a little while.
[ترجمه گوگل]طلسم سرما به سادگی گلدهی را برای مدتی متوقف می کند
[ترجمه ترگمان]یک افسون سرد فقط برای مدت کوتاهی بسته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Deep night, only cold spell, and lonely companion.
[ترجمه گوگل]شب عمیق، تنها طلسم سرد، و همدم تنها
[ترجمه ترگمان]شب عمیق، تنها افسون سرد و همراه تنها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Snow during the cold spell a lot of and vegetables, transport back to the inconvenience caused.
[ترجمه گوگل]برف در طلسم سرد بسیاری از و سبزیجات، حمل و نقل بازگشت به ناراحتی ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]برف در طی سرمای سخت، بسیاری از سبزیجات و سبزیجات را می کشد و به خاطر مزاحمت ایجاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. My heart was this cold spell - frozen!
[ترجمه گوگل]قلب من این طلسم سرد بود - یخ زده!
[ترجمه ترگمان]قلب من این افسون سرد - یخ زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. How long do you think this cold spell will last?
[ترجمه گوگل]فکر می کنید این سرماخوردگی چقدر طول می کشد؟
[ترجمه ترگمان]فکر می کنی چقدر این افسون سرد دووم میاره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I wonder when the cold spell will pass.
[ترجمه گوگل]نمی دانم دوره سرما کی می گذرد
[ترجمه ترگمان]نمی دانم چه وقت افسون سرد از بین خواهد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This spring there is supposed to be a cold spell.
[ترجمه گوگل]این بهار قرار است یک دوره سرما باشد
[ترجمه ترگمان]این بهار قراره یه افسون سرد باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Cold spell which deserve Guguan closed, the cuckoo's where the setting sun sunset.
[ترجمه گوگل]طلسم سرد که سزاوار است Guguan بسته شود، فاخته جایی که غروب خورشید غروب می کند
[ترجمه ترگمان]افسون سردی که استحقاق آن را دارد، در جایی است که غروب خورشید غروب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The vegetables froze out during the cold spell.
[ترجمه گوگل]سبزیجات در طول دوره سرما منجمد شدند
[ترجمه ترگمان]سبزیجات در اثر سرمای شدید منجمد شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• period of cold weather

پیشنهاد کاربران

Here are some common English sentences with all collocations of the word x"spell"x, along with their Persian translations :
1. xCast a spellx ( طلسم کردن / جادو کردن )
- xThe witch cast a spell on the prince. x
...
[مشاهده متن کامل]

xساحره روی شاهزاده طلسم انداخت. x
2. xBreak the spellx ( طلسم را شکستن / جادو را باطل کردن )
- xOnly true love can break the spell. x
xفقط عشق واقعی می تواند طلسم را بشکند. x
3. xUnder a spellx ( تحت تأثیر جادو / طلسم شده )
- xHe was under a spell and couldn’t move. x
xاو تحت تأثیر جادو بود و نمی توانست تکان بخورد. x
4. xMagic spellx ( طلسم جادویی )
- xShe whispered a magic spell to open the door. x
xاو یک طلسم جادویی زمزمه کرد تا در را باز کند. x
5. xSpell troublex ( مشکل ساز بودن / دردسر ایجاد کردن )
- xHis behavior could spell trouble for the team. x
xرفتار او ممکن است برای تیم مشکل ساز شود. x
6. xSpell disasterx ( فاجعه آفریدن / به فاجعه ختم شدن )
- xThese mistakes could spell disaster for the project. x
xاین اشتباهات ممکن است به فاجعه برای پروژه منجر شود. x
7. xSpell it outx ( به وضوح توضیح دادن / هجی کردن )
- xI don’t understand—can you spell it out for me?x
xمتوجه نمی شوم—می توانی برایم واضح توضیح دهی؟x
8. xDry spellx ( دوره خشکسالی / کمبود )
- xThe farmers suffered during the long dry spell. x
xکشاورزان در دوره طولانی خشکسالی رنج کشیدند. x
9. xCold spellx ( دوره سرما / موج سرما )
- xA cold spell is expected next week. x
xانتظار می رود هفته آینده موج سرما بیاید. x
10. xFainting spellx ( غش کردن / حمله ضعف )
- xShe had a fainting spell due to exhaustion. x
xاو به دلیل خستگی غش کرد. x
deepseek

Noun - countable :
موجِ سرما
بازه ای از زمان که در طی آن دمای هوا خیلی سردتر از حد معمول همیشگی است.
متضاد heat wave
به معنای موج هوای سرد و هوایی ک باعث یخ زدگی میشود
دوره سرما