col

/kɒl//kɒl/

معنی: گردنه، گدار
معانی دیگر: پیشوند هم معنی: com- (پیش از l به کار می رود) [collinear]، مخفف:، گرویی، جنبی، گردآوری شده، کالج، مدرسه ی عالی، مستعمره، رنگ، سرهنگ، کشورکلمبیا، (noun) پیشوند بمعانی با و باهم (noun) گدار، گردنه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a pass or gap between mountains.
پیشوند ( prefix )
• : تعریف: together; with; jointly.

- colleague
[ترجمه گوگل] همکار
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- collaborate
[ترجمه گوگل] همکاری
[ترجمه ترگمان] هم کاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
پیشوند ( prefix )
• : تعریف: variant of colo-.
اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "Colonel," in the U.S. Army, Air Force, and Marines, a rank above lieutenant colonel and below brigadier general (used in a proper name).

جمله های نمونه

1. After going over the Col de Vars, the route passes through St-Paul-sur-Ubaye.
[ترجمه گوگل]پس از عبور از کول دو وار، مسیر از سنت پل-سور-اوبایه می گذرد
[ترجمه ترگمان]این مسیر پس از عبور از سرهنگ دوم، از سنت پل sur عبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A col was reached at the ridge base and we ate.
[ترجمه گوگل]یک سره به پایه ریج رسید و خوردیم
[ترجمه ترگمان]پشت صخره یک ستون فرود آمد و ما خوردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It had a close associate in Col.
[ترجمه گوگل]یکی از نزدیکان آن در سرهنگ داشت
[ترجمه ترگمان]آن دستیار نزدیک سرهنگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Col. Sutherland is a Special Forces veteran who enjoyed a distinguished career.
[ترجمه گوگل]سرهنگ ساترلند یک کهنه سرباز نیروهای ویژه است که از حرفه ای برجسته برخوردار بود
[ترجمه ترگمان]سرهنگ ساترلند یک سرباز بازنشسته نیروهای ویژه است که از یک شغل متمایز لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Soviet troop withdrawals Talks involving Col. -Gen.
[ترجمه گوگل]خروج نیروهای شوروی گفتگوهایی با حضور سرهنگ ژنرال
[ترجمه ترگمان]عقب نشینی سربازان اتحاد جماهیر شوروی در حال گفتگو با سرهنگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. How fortunate it is that enthusiasts such as Col. Savill have accumulated a wealth of material illustrating the railway scene.
[ترجمه گوگل]چقدر خوش شانس است که علاقه مندانی مانند سرهنگ ساویل مواد زیادی را جمع آوری کرده اند که صحنه راه آهن را به تصویر می کشد
[ترجمه ترگمان]چه خوب است که مشتاقان مانند سرهنگ Savill ثروت مادی را جمع کرده و صحنه راه آهن را به نمایش گذاشته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Col. 10 contains references to the mythical events recounted in the poem.
[ترجمه گوگل]سره 10 حاوی اشاراتی به وقایع اسطوره ای است که در شعر بازگو شده است
[ترجمه ترگمان]سرهنگ ۱۰ حاوی اشاراتی به رویداده ای افسانه ای است که در این شعر نقل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They waited at the North Col for three awful days, watching the deserted ridge for any signs of life.
[ترجمه گوگل]آنها سه روز وحشتناک در سره شمالی منتظر ماندند و پشته متروک را برای یافتن نشانه‌هایی از حیات تماشا کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها سه روز وحشتناک در کنار سرهنگ شمالی منتظر ماندند و به دنبال نشانه ای از زندگی، به صخره خالی نگاه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The actors include Mark Hamill portraying Col.
[ترجمه گوگل]از جمله بازیگران این فیلم می توان به مارک همیل با نقش آفرینی سرهنگ
[ترجمه ترگمان]این بازیگران، مارک Hamill را به تصویر می کشند که تصویر سرهنگ را به تصویر می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The real challenge, said incoming base commander Col.
[ترجمه گوگل]سرهنگ فرمانده جدید پایگاه گفت چالش واقعی است
[ترجمه ترگمان]سرهنگ دوم ورودی گفت که چالش واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Col. 10 of the Derveni papyrus draws attention to the violence perpetrated by one divine generation against another.
[ترجمه گوگل]سرهنگ 10 پاپیروس بیرونی توجه را به خشونتی که یک نسل الهی علیه نسل دیگر انجام می دهد جلب می کند
[ترجمه ترگمان]سرهنگ ۱۰ از پاپیروس Derveni توجه را به خشونت ایجاد شده توسط یک نسل الهی نسبت به دیگری جلب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. On Thursday afternoon, I talked to Col.
[ترجمه گوگل]بعدازظهر پنجشنبه با سرهنگ صحبت کردم
[ترجمه ترگمان]پنجشنبه بعد از ظهر با سرهنگ صحبت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The army commander in Bosnia-Hercegovina, Col. -Gen.
[ترجمه گوگل]فرمانده ارتش در بوسنی و هرسگوین، سرهنگ - ژنرال
[ترجمه ترگمان]سرهنگ ارتش در بوسنی و هرزگوین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He blames the brigade commander, Col.
[ترجمه گوگل]او فرمانده تیپ، سرهنگ را مقصر می داند
[ترجمه ترگمان]سرهنگ فرمانده تیپ را مقصر دانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گردنه (اسم)
stem, defile, neck, cervix, col, ghat, ghaut

گدار (اسم)
gorge, col, ford

تخصصی

[زمین شناسی] کتل، گردنه الف) یک گذرگاه یا فرورفتگی بلند، باریک با لبه های تیز در یک رشته کوه، معمولاً در عرض یک پشته یا درون یک بخشاب یا بین دو قله مجاور هم، خصوصاً یک گذرگاه عمیق که توسط فرسایش قهقرایی و تقاطع دو سیرک، مانند آنچه در آلپ فرانسه دیده می شود، تشکیل می شود. همچنین بلندترین یا مرتفع ترین نقطه بر روی یک بخشاب بین دو دره. ب) یک فرورفتگی نشاندار شده گرند یا تاقدیس یا زین مانند در خط الراس یک پشته کوهستانی، پائین ترین نقطه بر روی یک پشته. ج) یک پشته کوتاه یا گراند مرتفع شده زمین که دو توده بزرگتر و مرتفع تر را بهم متصل می کند. ریشه کلمه: فرانسوی به معنای گردن یا گردنه. مقایسه شود با gap (زمین ریخت شناسی)، notch شکاف یا بریدگی. مترادف: joch.

انگلیسی به انگلیسی

• pass between two mountain ridges
military rank

پیشنهاد کاربران

the lowest point of a ridge or saddle between two peaks, typically providing a pass from one side of a mountain range to another.
به طور ساده شکل هندسی ناشی از فرورفتگی دره مانند بین دو قله را گویند

بپرس