coinage

/ˌkɔɪnɪdʒ//ˈkoɪnɪdʒ/

معنی: ضرب، مسکوکات، ابداع واژه، ضربه سکه
معانی دیگر: ضرب (سکه)، زدن (سکه)، (واژه یا اصطلاح) نو، نوواژه، نوآورد، پول فلزی، مسکوک، سکه(ها)، سیستم پولی (هر کشور)، پول رایج

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act, process, or authority of making coins.

(2) تعریف: coins considered collectively.

(3) تعریف: the system of metal money used by a government or nation.
مشابه: money

(4) تعریف: an invented word or expression, or the process of inventing it.

- Most computer terms are of recent coinage.
[ترجمه Zara] بیشتر اصطلاحات کامپیوتری کلمات ابداعی اخیر ( جدید ) هستند
|
[ترجمه گوگل] بیشتر اصطلاحات رایانه ای مربوط به سکه اخیر هستند
[ترجمه ترگمان] اکثر اصطلاحات کامپیوتری در ضرب سکه اخیر قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. to mint copper coinage
سکه ی مسی ضرب کردن

2. "laser" is a recent coinage
((لیزر)) به تازگی ابداع شده است.

3. this money is of recent coinage
این پول تازگی ضرب شده است.

4. The phrase 'glass ceiling' is a fairly recent coinage.
[ترجمه گوگل]عبارت "سقف شیشه ای" یک سکه نسبتاً جدید است
[ترجمه ترگمان]عبارت سقف شیشه ای یک ضرب نسبتا جدید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The expression 'boy band' is a nineties coinage.
[ترجمه گوگل]عبارت «گروه پسر» یک ضرب سکه دهه نود است
[ترجمه ترگمان]باند چهره پسر یک ضرب در دهه نود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The government has the right of coinage.
[ترجمه گوگل]دولت حق ضرب سکه دارد
[ترجمه ترگمان]دولت دارای حق ضرب سکه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The coinage was reformed under Elizabeth I .
[ترجمه گوگل]ضرب سکه در زمان الیزابت اول اصلاح شد
[ترجمه ترگمان]این سکه در دوره الیزابت اول اصلاح شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. All our coinage, even our notes, diminish in size in proportion to what you can buy with it.
[ترجمه گوگل]اندازه تمام سکه‌های ما، حتی اسکناس‌های ما، به نسبت آنچه می‌توانید با آن بخرید، کاهش می‌یابد
[ترجمه ترگمان]همه پول ها، حتی یادداشت های ما، نسبت به آنچه که می توانید با آن خرید کنید، کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The way in which the coinage circulated can be deduced from the proportions in hoards of coins from different mints.
[ترجمه گوگل]نحوه گردش سکه را می توان از نسبت موجود در انبارهای سکه های ضرابخانه های مختلف استنباط کرد
[ترجمه ترگمان]روشی که در آن ضرب سکه را می توان از نسبت های خزانه از mints مختلف استنتاج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Otherwise dates did not appear on western coinage until the thirteenth century.
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت تاریخ ها تا قرن سیزدهم در سکه های غربی دیده نمی شد
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت، این تاریخ تا قرن سیزدهم بر روی سکه غربی ظاهر نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Coinage was invented only comparatively late in human history.
[ترجمه گوگل]ضرب سکه فقط در اواخر تاریخ بشریت اختراع شد
[ترجمه ترگمان]coinage فقط تا دیر وقت در تاریخ بشر اختراع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Aethelred's new coinage failed in the early 790s and no new coins were minted under Eardwulf.
[ترجمه گوگل]ضرب سکه جدید اتلرد در اوایل دهه 790 شکست خورد و هیچ سکه جدیدی در دوره Eardwulf ضرب نشد
[ترجمه ترگمان]سکه های جدید Aethelred در اوایل دهه ۱۹۸۰ شکست خوردند و هنوز سکه های جدیدی در زیر Eardwulf ضرب نشده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Thus the importance of coinage for our understanding of the past diminishes, generally speaking, the more up to date we come.
[ترجمه گوگل]بنابراین اهمیت ضرب سکه برای درک ما از گذشته کاهش می یابد، به طور کلی هر چه به روزتر می شویم
[ترجمه ترگمان]بنابراین، اهمیت پول برای درک ما از گذشته، به طور کلی صحبت کردن، تا به امروز، بیشتر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We use the study of coinage in default of and particularly to supplement other sources of historical information.
[ترجمه گوگل]ما از مطالعه ضرب سکه به صورت پیش فرض و به ویژه برای تکمیل سایر منابع اطلاعات تاریخی استفاده می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما از بررسی ضرب سکه به طور پیش فرض و به خصوص مکمل دیگر منابع اطلاعات تاریخی استفاده می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Recent work on the silver coinage has revealed a complex system of which even Domesday contains little trace.
[ترجمه گوگل]کار اخیر روی ضرب سکه نقره سیستم پیچیده ای را نشان داده است که حتی Domesday نیز ردپای کمی از آن دارد
[ترجمه ترگمان]کار اخیر بر روی سکه نقره، یک سیستم پیچیده را آشکار کرده است که حتی Domesday نیز حاوی اثری کوچک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ضرب (اسم)
chop, impact, strike, stroke, hit, bop, shock, beat, butt, drum, blow, impulse, multiplication, coining, bruise, fib, box, buffet, buff, punch, slash, smite, cob, coinage, stab, wham, ictus, sock

مسکوکات (اسم)
coinage, coins

ابداع واژه (اسم)
coinage

ضربه سکه (اسم)
coinage

انگلیسی به انگلیسی

• minting of coins; invention of a new word or phrase
coinage consists of the coins used in a country.

پیشنهاد کاربران

وضع واژۀ جدید
فرآیند ساخت واژه ای جدید که ریشه در هیچ زبانی ندارد.
مثال:
kleenex
xerox
aspirin
nylon

بپرس