cohort

/ˈkoʊhɔːt//ˈkəʊhɔːt/

معنی: پیرو، گروه، هم کار
معانی دیگر: هوادار، همدسته، باند، همپالکی، همپایه، همگروه، دار و دسته، (روم باستان) یگان نظامی سیصد تا ششصد نفری، یک دسته سرباز، یگان (نظامی)، (به طور کلی) گروه، دسته، شریک جرم، توطئه گر، (در جرم) همدست، طرفدار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (often derogatory) a friend or associate.
مشابه: friend

- He and his cohorts were all arrested under suspicion.
[ترجمه گوگل] او و همفکرانش همگی به مظنون دستگیر شدند
[ترجمه ترگمان] او و همراهانش در مورد سوظن دستگیر شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a group of people connected by some factor, often a shared demographic characteristic.

- All of the students in his cohort were assigned a task on the project.
[ترجمه گوگل] به همه دانش‌آموزان همگروه او یک وظیفه در این پروژه محول شد
[ترجمه ترگمان] تمام دانش آموزان گروه او وظیفه خود را در این پروژه به عهده گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Of the women in this cohort--those aged eighteen to thirty--fewer than ten percent reported using the product.
[ترجمه گوگل] از بین زنان این گروه - افراد هجده تا سی ساله - کمتر از ده درصد از این محصول استفاده کرده اند
[ترجمه ترگمان] از زنان این گروه - - که در سن ۱۸ تا سی سال - - کم تر از ده درصد گزارش از محصول را گزارش کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: one of ten divisions of an ancient Roman legion, made up of 300 to 600 soldiers.

جمله های نمونه

1. A cohort study of gastric cancer incidence among cimetidine users previously published is extended with additional three years of observation.
[ترجمه گوگل]یک مطالعه کوهورت از بروز سرطان معده در بین مصرف کنندگان سایمتیدین که قبلا منتشر شده بود با سه سال مشاهده اضافی تمدید شد
[ترجمه ترگمان]مطالعه گروهی از سرطان معده در میان کاربران cimetidine که قبلا منتشر شده، با سه سال مشاهدات دیگر تمدید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In the first stage of word recognition, cohort reduction occurs as early sensory information defines the word-initial cohort.
[ترجمه گوگل]در مرحله اول تشخیص کلمه، کاهش همگروهی رخ می دهد، زیرا اطلاعات حسی اولیه، گروه اولیه کلمه را تعریف می کند
[ترجمه ترگمان]در مرحله اول بازشناسی کلمه، کاهش گروه به عنوان اطلاعات حسی اولیه شکل می گیرد که گروه اولیه را تعریف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The 74 million Baby-Boom cohort dwarfs the 40 million Generation Xers.
[ترجمه گوگل]گروه 74 میلیونی Baby-Boom از 40 میلیون نسل Xers کوتوله می کند
[ترجمه ترگمان]۷۴ میلیون نفر کودک نسل X، ۴۰ میلیون نسل X را کوچک کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Each cohort of students will be admitted to only one institution and will normally remain registered with that institution until graduation.
[ترجمه گوگل]هر گروه از دانشجویان تنها در یک موسسه پذیرفته می شوند و معمولاً تا زمان فارغ التحصیلی در آن موسسه ثبت نام می کنند
[ترجمه ترگمان]هر گروه از دانشجویان تنها یک موسسه پذیرفته خواهند شد و معمولا تا زمان فارغ التحصیلی در آن موسسه ثبت نام خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Our findings are based on a cohort of women seeking insemination treatment because their partners had a fertility problem.
[ترجمه گوگل]یافته های ما بر اساس گروهی از زنان است که به دنبال درمان لقاح هستند زیرا شریک زندگی آنها مشکل باروری داشتند
[ترجمه ترگمان]یافته های ما براساس گروهی از زنان است که به دنبال درمان باروری هستند، زیرا شرکای آن ها دارای یک مشکل باروری بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And Charles and his whole exultant cohort devoted themselves to celebrating Easter.
[ترجمه گوگل]و چارلز و کل گروه شادمان خود را وقف جشن عید پاک کردند
[ترجمه ترگمان]و چارلز و تمام گروه his خود را وقف جشن عید پاک کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Clearly a cohort analysis of this and other areas in southwest Cumbria is urgently required.
[ترجمه گوگل]واضح است که یک تحلیل کوهورت از این منطقه و سایر مناطق در جنوب غربی کامبریا به فوریت مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]واضح است که تحلیل گروهی از این مناطق و مناطق دیگر در جنوب غربی Cumbria مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A cohort study of the risk of cervical intraepithelial neoplasia grade 2 or 3 in relation to papillomavirus infection.
[ترجمه گوگل]مطالعه کوهورت خطر نئوپلازی داخل اپیتلیال گردن رحم درجه 2 یا 3 در رابطه با عفونت ویروس پاپیلوم
[ترجمه ترگمان]یک گروه در مورد خطر ابتلا به عفونت cervical neoplasia ۲ یا ۳ در رابطه با عفونت ویروس papillomavirus مطالعه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Long-term cohort studies show declines beginning in 1982 and continuing steadily through the late 1980
[ترجمه گوگل]مطالعات کوهورت بلند مدت نشان می دهد که کاهش از سال 1982 شروع شده و تا اواخر سال 1980 به طور پیوسته ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]مطالعات گروهی دراز مدت در سال ۱۹۸۲ کاهش یافت و تا اواخر دهه ۱۹۸۰ ادامه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Design - Prospective cohort study of all women who had entered a donor insemination programme.
[ترجمه گوگل]طراحی - مطالعه کوهورت آینده نگر همه زنانی که وارد برنامه تلقیح اهدایی شده بودند
[ترجمه ترگمان]گروه مربوط به طراحی - مربوط به همه زنانی که وارد برنامه تلقیح اهدایی شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Of the 39 students involved in the 1981 cohort the corresponding figure was 1
[ترجمه گوگل]از 39 دانش آموزی که در گروه سال 1981 شرکت داشتند، رقم مربوطه 1 بود
[ترجمه ترگمان]از ۳۹ دانشجو که در گروه ۱۹۸۱ شرکت داشتند، رقم مربوطه ۱ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It hit 58 percent in a gay cohort in Denver by 198 and 58 percent in Seattle in 198
[ترجمه گوگل]در سال 198 در دنور 58 درصد و در سال 198 در سیاتل به 58 درصد رسید
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۸ تا ۱۹۸ درصد در شهر \"دنور\" در سال ۱۹۸ و ۵۸ درصد جمعیت آن در شهر \"دنور\" به ۵۸ درصد رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Another cohort study has found that pill users tend to be slightly lighter than non-users.
[ترجمه گوگل]یک مطالعه کوهورت دیگر نشان داده است که مصرف کنندگان قرص کمی سبک تر از غیر مصرف کنندگان هستند
[ترجمه ترگمان]مطالعه گروهی دیگر نشان داده است که مصرف کنندگان قرص تمایل دارند کمی سبک تر از مصرف کنندگان باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It's a historical commonplace that this extraordinary cohort of Hitler's unwanted transformed their adopted country.
[ترجمه گوگل]این یک امر عادی تاریخی است که این گروه خارق‌العاده از ناخواسته‌های هیتلر، کشور مورد قبول آنها را متحول کرده است
[ترجمه ترگمان]این یک مبتذل تاریخی است که این گروه فوق العاده از unwanted (هیتلر)، کشور مورد پذیرش آن ها را تغییر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The overall in-hospital mortality of 6% of this cohort was similar to short-term mortality of similar cohorts in previous studies.
[ترجمه گوگل]مرگ و میر کلی درون بیمارستانی 6 درصد از این گروه مشابه با مرگ و میر کوتاه مدت گروه های مشابه در مطالعات قبلی بود
[ترجمه ترگمان]مرگ و میر در بیمارستان ۶ % از این گروه مشابه مرگ و میر مدت مشابه در مطالعات قبلی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیرو (اسم)
satellite, adherent, follower, disciple, impersonator, cohort, henchman, juniper

گروه (اسم)
many, school, section, outfit, mass, heap, cohort, kind, flock, society, assembly, clique, ring, troop, team, pack, army, host, corps, group, company, platoon, folk, crowd, class, gang, clinch, cluster, bunch, ensign, fry, shoal, bevy, concourse, swarm, throng, congregation, covey, herd, multitude, horde, legion, rout, skulk, squad

هم کار (اسم)
bloke, cohort, competitor, coadjutor, colleague, teammate, co-worker, counterpart, cooperator

تخصصی

[بهداشت] هم گروه
[ریاضیات] گروه
[آمار] هم گروه

انگلیسی به انگلیسی

• group, gang; one tenth of a legion; companion, friend
a cohort is a group of people who support a particular person or belief.

پیشنهاد کاربران

( سوشیال مدیا ) هموند، کسی که در شبکه اجتماعی با شخصی در یک گروه مشترک قراردارد.
Synonyms:
Group
Team
Squad
Crew
Class
Division ( military )
چون این کلمه بار معنایی منفی داره و صفات منفی رو باید در ذهن مخاطب تداعی بکنه در نتیجه عبارات �همکار� و �گروه� خیلی مناسب برای جایگزینی اون نیستن. . . به نظر من عبارت �دار و دسته� این بار معنایی رو بهتر
...
[مشاهده متن کامل]
نشون می ده حتی در متون غیر فرمال و در صحبت های روزمره می شه از عبارات �رفیق مِفیقا� �دوستای در پیتی�و � رفقای دوزاری� هم استفاده کرد

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A group of people with a common goal or loyalty 👥
🔍 مترادف: Group
✅ مثال: The general's cohorts were loyal and well - trained.
گروه، پیرو، طرفدار، همکار. همگروه
🔸 معادل فارسی:
گروه هم دوره / دسته ی آماری / جمع هم سن / گروه مطالعاتی
در زبان آماری، اجتماعی، آموزشی یا پزشکی:
اشاره به گروهی از افراد که ویژگی مشترکی دارند—مثل زمان تولد، ورود به دانشگاه، یا شرکت در مطالعه ای خاص
...
[مشاهده متن کامل]

________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( آماری – جمع هم سن ) :**
گروهی از افراد که در یک دوره ی زمانی خاص متولد شده اند یا تجربه ی مشابهی دارند
مثال: The 1990 birth cohort showed higher literacy rates.
گروه متولدان ۱۹۹۰ نرخ سواد بالاتری داشتند.
2. ** ( پزشکی – گروه مطالعاتی ) :**
افرادی که در یک مطالعه ی بالینی یا تحقیق پزشکی شرکت می کنند و ویژگی های مشترک دارند
مثال: The cohort was monitored for five years.
این گروه به مدت پنج سال تحت بررسی قرار گرفت.
3. ** ( آموزشی – هم دوره ای ها ) :**
دانش آموزان یا دانشجویانی که در یک سال یا برنامه ی خاص با هم شروع کرده اند
مثال: Our MBA cohort bonded quickly.
گروه MBA ما خیلی زود با هم صمیمی شد.
4. ** ( اجتماعی – دسته ی هم ویژگی ) :**
گروهی از افراد با ویژگی های مشترک مثل شغل، محل زندگی، یا تجربه ی فرهنگی
مثال: The urban youth cohort faces unique challenges.
گروه جوانان شهری با چالش های خاصی روبه روست.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
group – generation – peer set – population segment – study group – demographic cluster

گاهی به معنی همدوره است.
✅ ( به طور کلی ) گروه، دسته
?How is sound used in advertising
Music in advertising is "the most common musical technique for aiding memorability and hence product recall". A theory suggests that the initial sound ( or notes in the case of music ) activates a cohort of possible matches in memory, which is narrowed as the sound ( or melody ) progresses
...
[مشاهده متن کامل]

cohort ( آمار )
واژه مصوب: هم گروه
تعریف: گروهی از افراد منتخب از میان یک جمعیت مشخص که دارای خصوصیت یا تجربۀ مشترک هستند
گروهی از افراد که در یک ویژگی ( معمولا سن ) مشترکند.
دار و دسته، همدست ( در جرم )
همکار
همزادگان ( دسته ای از افراد همسن که در یک جمعیت دیده می شوند )
همدوره
گروه آماری
هم گروهی
مطالعه هم گروهی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)