cognoscente

/ˌkɑːnjəˈʃentiː//ˌkɒnjəʊˈʃentɪ/

معنی: عتیقه شناس، متخصص در اثار هنری
معانی دیگر: (به ویژه در هنر و کارهای دستی) خبره، هنرشناس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: cognoscenti
• : تعریف: someone who has exceptional knowledge in a given area, esp. of fashion, literature, or the fine arts; connoisseur.

- The jazz cognoscenti revere his recordings, but most people have never heard of him.
[ترجمه گوگل] علمای جاز به ضبط های او احترام می گذارند، اما اکثر مردم هرگز نام او را نشنیده اند
[ترجمه ترگمان] افراد گروه جاز با توجه به مکالمات او، اما بیشتر مردم هرگز راجع به او چیزی نشنیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Not being one of the cognoscenti, I failed to understand the ballet's subtler points.
[ترجمه گوگل]من که یکی از افراد معرفت نبودم، نتوانستم نکات ظریف باله را درک کنم
[ترجمه ترگمان]من که یکی از the نبودم، توانستم نکات ظریف باله را درک کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She has an international reputation among film cognoscenti.
[ترجمه گوگل]او شهرت بین المللی در میان معرفت های سینمایی دارد
[ترجمه ترگمان]او در بین فیلم های film شهرتی بین المللی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Food that is traditionally grown and free from the intrusion of technology will become increasingly desirable among the cognoscenti.
[ترجمه گوگل]غذاهایی که به طور سنتی رشد می‌کنند و عاری از نفوذ فناوری هستند، به طور فزاینده‌ای در میان معرفت‌ها مطلوب می‌شوند
[ترجمه ترگمان]غذایی که به طور سنتی رشد می کند و عاری از نفوذ تکنولوژی است به طور فزاینده ای در میان the مطلوب خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But the cognoscenti know that the grip can be everything: in itself it can decide the entire bout.
[ترجمه گوگل]اما معرفت ها می دانند که چنگال می تواند همه چیز باشد: به خودی خود می تواند کل مبارزه را تعیین کند
[ترجمه ترگمان]اما the می دانند که چنگ زدن می تواند همه چیز باشد: به خودی خود می تواند کل مسابقه را تعیین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Horton was considered an oddity by most eastern cognoscenti, and his school and company at best a noble experiment.
[ترجمه گوگل]هورتون توسط اکثر علمای شرقی یک چیز عجیب و غریب تلقی می شد و مدرسه و شرکت او در بهترین حالت آزمایشی نجیبانه بود
[ترجمه ترگمان]Horton از نظر most eastern، و مدرسه و شرکت او در بهترین تجارب noble مورد توجه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Manutius is now recognized by the cognoscenti as the father of the modern book.
[ترجمه گوگل]مانوتیوس اکنون توسط معرفان به عنوان پدر کتاب مدرن شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]Manutius در حال حاضر توسط the به عنوان پدر کتاب مدرن شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. One declares you a cognoscente, the other will embarrass you.
[ترجمه گوگل]یکی شما را یک عرفان می داند، دیگری شما را شرمنده می کند
[ترجمه ترگمان]، یکی بهت میگه \"cognoscente\" اون یکی تو رو خجالت زده میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عتیقه شناس (اسم)
antiquary, cognoscente

متخصص در اثار هنری (اسم)
cognoscente

انگلیسی به انگلیسی

• expert, specialist

پیشنهاد کاربران

شکل جمع این کلمه ، cognoscenti می باشد و به معنی متخصص آثار هنری و قیمتی هست.

بپرس