cognitive reframing

پیشنهاد کاربران

🔹 معادل فارسی: بازچینی شناختی – بازنگری ذهنی – بازقالب بندی فکری – تغییر چارچوب ذهنی
بازسازی ذهنی افکار منفی:
به جای تمرکز بر نگرانی ها و ترس ها، تلاش برای دیدن جنبه های مثبت و مواجهه با ترس به شکل سازنده.
...
[مشاهده متن کامل]

( روان شناسی ) : تکنیکی برای تغییر زاویه ی دید نسبت به یک موقعیت، فکر یا احساس به منظور کاهش استرس و افزایش تاب آوری.
🔹 مترادف ها:
Cognitive restructuring – Mental reframing – Thought transformation – Perspective shift – Mindset adjustment
🔸 مثال ها:
Instead of thinking “I failed, ” she used cognitive reframing to say “I learned something valuable. ” به جای اینکه بگه �شکست خوردم�، با بازچینی شناختی گفت �چیزی ارزشمند یاد گرفتم�.
Cognitive reframing helped him see his illness as a reminder to care for his health. بازسازی ذهنی افکار منفی کمکش کرد بیماری اش رو به عنوان یادآوری برای مراقبت از سلامتی ببینه.
Through therapy, she learned to reframe her anxiety as a signal for self - awareness. از طریق درمان، یاد گرفت اضطرابش رو به عنوان نشانه ای برای خودآگاهی بازتعریف کنه.