cognitive psychology

جمله های نمونه

1. Associative priming is a well known phenomenon in cognitive psychology.
[ترجمه گوگل]آغازگرهای انجمنی یک پدیده شناخته شده در روانشناسی شناختی است
[ترجمه ترگمان]priming Associative یک پدیده شناخته شده در روان شناسی شناختی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In Cognitive Psychology, cognitive schema means the conceptual knowledge structure model about something.
[ترجمه گوگل]در روانشناسی شناختی، طرحواره شناختی به معنای مدل ساختار دانش مفهومی در مورد چیزی است
[ترجمه ترگمان]در روان شناسی شناختی، الگوی شناختی به معنی مدل ساختار دانش مفهومی در مورد چیزی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We cover human experimental cognitive psychology, the study of human intelligent processing.
[ترجمه گوگل]ما روانشناسی شناختی تجربی انسان، مطالعه پردازش هوشمند انسان را پوشش می دهیم
[ترجمه ترگمان]ما روان شناسی شناختی تجربی انسان، مطالعه پردازش هوشمندانه انسان را پوشش می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Concept combination is an important subject in cognitive psychology, which can be studied from different perspectives, such as concept formation, classification, creativity, etc.
[ترجمه گوگل]ترکیب مفهومی موضوع مهمی در روانشناسی شناختی است که می توان آن را از منظرهای مختلفی از جمله شکل گیری مفهوم، طبقه بندی، خلاقیت و بررسی کرد
[ترجمه ترگمان]ترکیب مفهوم یک موضوع مهم در روان شناسی شناختی است که می تواند از دیدگاه های مختلف مانند شکل گیری مفهوم، طبقه بندی، خلاقیت و غیره مورد مطالعه قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cognitive linguistics is a borderline subject integrated by cognitive psychology and linguistics.
[ترجمه گوگل]زبان شناسی شناختی یک موضوع مرزی است که توسط روانشناسی شناختی و زبان شناسی ادغام شده است
[ترجمه ترگمان]زبان شناسی شناختی یک موضوع مرزی است که توسط روان شناسی شناختی و زبان شناسی ترکیب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Aderson, J . R . Cognitive Psychology and Its Implication . Worth Publisher .
[ترجمه گوگل]آدرسون، جی آر روانشناسی شناختی و پیامدهای آن ارزش ناشر
[ترجمه ترگمان]Aderson، جی ر روان شناسی شناختی و Implication آن ناشر ارزشش را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Theories in cognitive psychology are attempts to summarize large sets of data.
[ترجمه گوگل]نظریه‌ها در روان‌شناسی شناختی تلاش‌هایی برای خلاصه کردن مجموعه‌های بزرگی از داده‌ها هستند
[ترجمه ترگمان]تئوری ها در روان شناسی شناختی تلاش می کنند مجموعه بزرگی از داده ها را به طور خلاصه بیان کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This thesis is an empirical study of applying cognitive psychology to vocabulary teaching in middle school.
[ترجمه گوگل]این پایان نامه یک مطالعه تجربی به کارگیری روانشناسی شناختی در آموزش واژگان در دوره راهنمایی است
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه یک مطالعه تجربی از به کارگیری روان شناسی شناختی برای آموزش واژگان در مدارس راهنمایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. With the development of cognitive psychology theory, psychometrics and computer technology, item generation technology, which is based on cognitive theory, had become mature gradually.
[ترجمه گوگل]با توسعه نظریه روانشناسی شناختی، روانسنجی و فناوری رایانه، فناوری تولید آیتم که مبتنی بر نظریه شناختی است، به تدریج به بلوغ رسیده بود
[ترجمه ترگمان]با توسعه نظریه روانشناسی شناختی، psychometrics و تکنولوژی کامپیوتر، تکنولوژی نسل مورد، که مبتنی بر نظریه شناختی است به تدریج بالغ شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Connectionist and behaviorist cognitive psychology succeed and advance the fundamental principles of scientism, while constructionist cognitive psychology absorbs the ideas of post-modernism.
[ترجمه گوگل]روانشناسی شناختی پیوندگرا و رفتارگرا موفق می شود و اصول بنیادی علم گرایی را پیش می برد، در حالی که روانشناسی شناختی ساختگرا ایده های پست مدرنیسم را جذب می کند
[ترجمه ترگمان]روان شناسی شناختی Connectionist و behaviorist به موفقیت و پیشرفت اصول بنیادین of دست می یابند، در حالی که روان شناسی شناختی constructionist، ایده های پست مدرن را جذب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Relevance theory which is based on the cognitive psychology and translation are compatible with each other.
[ترجمه گوگل]نظریه ربط که مبتنی بر روانشناسی شناختی و ترجمه است با یکدیگر سازگار هستند
[ترجمه ترگمان]نظریه ارتباط که براساس روان شناسی شناختی و ترجمه است با یکدیگر سازگار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As a branch of cognitive psychology, Constructivism is based on Piaget's cognitive development theory.
[ترجمه گوگل]سازه انگاری به عنوان شاخه ای از روانشناسی شناختی بر اساس نظریه رشد شناختی پیاژه است
[ترجمه ترگمان]constructivism به عنوان یک شاخه از روان شناسی شناختی، بر پایه تئوری رشد شناختی Piaget استوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. For those of you familiar with cognitive psychology this will a familiar dichotomy.
[ترجمه گوگل]برای کسانی از شما که با روانشناسی شناختی آشنا هستند، این دوگانگی آشنا خواهد بود
[ترجمه ترگمان]برای آن هایی که با روان شناسی شناختی آشنا هستید، این یک دوگانگی آشنا خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The research will draw on and integrate current work in artificial intelligence, linguistics, and cognitive psychology.
[ترجمه گوگل]این تحقیق بر روی کار فعلی در هوش مصنوعی، زبان‌شناسی و روان‌شناسی شناختی تمرکز می‌کند و ادغام می‌کند
[ترجمه ترگمان]تحقیقات ادامه خواهند داد و کار فعلی را در هوش مصنوعی، زبان شناسی و روانشناسی شناختی ادغام خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Holzner however describes the cognitive processes of the individual, borrowing both from cognitive psychology and from the phenomenology of Merleau-Ponty.
[ترجمه گوگل]با این حال، هولزنر فرآیندهای شناختی فرد را توصیف می کند، هم از روانشناسی شناختی و هم از پدیدارشناسی مرلوپونتی
[ترجمه ترگمان]بااینحال، Holzner فرآیندهای شناختی فرد را توصیف می کند و هم از روان شناسی شناختی و هم از پدیده شناسی of - Ponty قرض می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[روانپزشکی] روان شناختی شناختی. روشی کلی در روان شناسی که بر فرآیند های درونی، روانی تاکید می نماید. برای روان شناسی شناختی، رفتار فقط بر اساس خصوصیات آشکار آن قابل مشخص کردن نیست، بلکه مستلزم توضیحاتی در سطح رخدادهای روانی، نمایش های ذهنی، باور ها، قصدها، و نظایر آن ها است.

انگلیسی به انگلیسی

• branch of psychology which studies perception understanding and thought processes

پیشنهاد کاربران

روانشناسی شناختی ( اسم ) : رویکردی به روانشناسی که بر فرآیندهای ذهنی درونی تأکید دارد.
روانشناسی شناختی
دیدگاهی است در زبانشناسی
روانشناسی شناختی

بپرس