cognate

/ˈkɒɡneɪt//ˈkɒɡneɪt/

معنی: واژه هم ریشه، هم جنس، هم ریشه
معانی دیگر: خویشاوند، دارای اجداد مشترک، همنیا، همدودمان، (زبان شناسی) همریشه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: descended from a common ancestor.
مترادف: related
مشابه: akin, consanguineous, familial, kindred

- cognate species
[ترجمه گوگل] گونه های هم خانواده
[ترجمه ترگمان] گونه ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: having a common origin, as languages.
مترادف: related
مشابه: akin, close, familial, kindred

- Italian and Spanish are cognate languages.
[ترجمه گوگل] ایتالیایی و اسپانیایی زبان های هم خانواده هستند
[ترجمه ترگمان] زبان های ایتالیایی و اسپانیایی، زبان های cognate هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: having similar or analogous properties or functions.
مترادف: corresponding, kindred
مشابه: akin, alike, allied, analogous, close, correspondent, parallel, similar, twin
اسم ( noun )
• : تعریف: someone or something with the same origin or properties as another.
مشابه: analogue, correspondent, cousin, kin, likeness, relative

جمله های نمونه

1. German and Dutch are cognate languages.
[ترجمه گوگل]آلمانی و هلندی زبان های همزاد هستند
[ترجمه ترگمان]آلمانی و هلندی، زبان های cognate هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The German 'Hund' is a cognate of the English 'hound'.
[ترجمه گوگل]"Hund" آلمانی همزاد "Hound" انگلیسی است
[ترجمه ترگمان]The آلمانی نژاد سگ تازی انگلیسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Physics and astronomy are cognate sciences.
[ترجمه گوگل]فیزیک و نجوم علوم همزاد هستند
[ترجمه ترگمان]فیزیک و ستاره شناسی علوم cognate هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. 'Haus' in German is cognate with 'house' in English.
[ترجمه گوگل]«Haus» در آلمانی با «خانه» در انگلیسی همزاد است
[ترجمه ترگمان]Haus در زبان آلمانی با خانه به زبان انگلیسی مخالف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But more subject assessors operating in the same cognate group leads to the need for more induction and training.
[ترجمه گوگل]اما تعداد بیشتری از ارزیاب های موضوعی که در یک گروه مشابه فعالیت می کنند منجر به نیاز به القا و آموزش بیشتر می شود
[ترجمه ترگمان]اما ارزیاب های سوژه بیشتری که در همان گروه همجنس فعالیت می کنند منجر به نیاز به القا و آموزش بیشتر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Instead, Woodward obtained a cognate figure of 60 percent.
[ترجمه گوگل]در عوض، وودوارد یک رقم همزاد 60 درصد به دست آورد
[ترجمه ترگمان]در عوض، وودوارد به صورت یک رقم cognate ۶۰ درصد به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cognate in common use is considered phonetic loan characters, which include substitute of homophone.
[ترجمه گوگل]همزاد در استفاده رایج، نویسه‌های قرضی آوایی در نظر گرفته می‌شود، که شامل جایگزین هم‌آوا می‌شود
[ترجمه ترگمان]cognate در کاربرد متداول، به عنوان حروف وام phonetic در نظر گرفته می شود که شامل جایگزینی of می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. English, Dutch and German are cognate languages.
[ترجمه گوگل]انگلیسی، هلندی و آلمانی زبان های همزاد هستند
[ترجمه ترگمان]زبان انگلیسی، هلندی و آلمانی به زبان های cognate
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Physics and astronomy are cognate science.
[ترجمه گوگل]فیزیک و نجوم علم همزاد هستند
[ترجمه ترگمان]فیزیک و ستاره شناسی علم cognate هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I consulted Uncle Mumford concerning this and cognate matters.
[ترجمه گوگل]من با عمو مامفورد در این مورد و مسائل مربوط به آن مشورت کردم
[ترجمه ترگمان]من راجع به این موضوع با عمو Mumford مشورت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mathematics and astronomy are cognate sciences.
[ترجمه گوگل]ریاضیات و نجوم از علوم همزاد هستند
[ترجمه ترگمان]ریاضیات و ستاره شناسی علوم cognate هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There is no Hebrew or Greek cognate word in the Biblical text to reflect the modern term "same-sex orientation" or "homosexuality. "
[ترجمه گوگل]در متن کتاب مقدس هیچ کلمه همجنس‌گرای عبری یا یونانی وجود ندارد که اصطلاح مدرن «همجنس‌گرایی» یا «همجنس‌گرایی» را منعکس کند
[ترجمه ترگمان]هیچ واژه یونانی یا یونانی در متن کتاب مقدس وجود ندارد تا واژه \"گرایش جنسی\" یا \"همجنس گرایی\" را منعکس کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Such cognate words don't necessarily mean the same.
[ترجمه گوگل]چنین کلمات همزاد لزوماً معنی مشابهی ندارند
[ترجمه ترگمان]این کلمات cognate ضرورتا به معنای آن نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Some words should combine with their cognate words to get the meanings.
[ترجمه گوگل]برخی از کلمات باید با کلمات هم خانواده خود ترکیب شوند تا معانی را بدست آورند
[ترجمه ترگمان]برخی کلمات باید با کلمات cognate خود ترکیب شوند تا معانی را بدست آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

واژه هم ریشه (اسم)
cognate, paronym

هم جنس (صفت)
like, homogeneous, biotype, cognate, consubstantial, connatural

هم ریشه (صفت)
cognate, paronymous

تخصصی

[زمین شناسی] هم زاد (آذرآواری): وابسته، هم اصل، هم جنس، هم ریشه؛ به آذرآوار هایی گویند که اصلی یا فرعی هستند. مقایسه شود با: تصادفی. (زمین شناسی ساختمانی): به شکستگی ها یا درزها در یک سیستم گویند که دارای زمان و تغییر شکل منشا مشابه می باشند. مقایسه شود با: مزدوج، توام و مکمل. (سنگ شناسی): به مایعاتی گفته می شود که از یک ماگمای مشابه مشتق شده اند.

انگلیسی به انگلیسی

• relative, kin, person or thing that is related to another
from the same source, of the same parentage; similar in nature or form
words or languages that are cognate have the same source or origin.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Having the same origin or related by language 🌍🗣
🔍 مترادف: Related
✅ مثال: The two languages are cognate and share many similarities.
زابی است به چم هم ریشه. برای نمونه:
◀️ Raandan or Rudndan is a Persian word which is cognate with English RUN. : راندن یا روندَن با واژۀ Run در انگلیسی هم ریشه است
مشابه
cognate disciplines
رشته های مشابه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : cognize
✅️ اسم ( noun ) : cognition / cognizance
✅️ صفت ( adjective ) : cognitive / cognizant / cognate / cognizable
✅️ قید ( adverb ) : cognitively
cognate ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: هم خانواده
تعریف: ویژگی واژه ها و زبان هایی که نیای مشترک دارند
Cognate with
در لغات و کلمات: هم ریشه
هم خانواده برابر فرهنگستانی واژه cognate است.
- واژه های هم ریشه که از لحاظ شکل و معنی در دو زبان متفا وت یکسان هستند
مادر در فارسی
mother در انگلیسی

بپرس