cognac

/ˈkoˌnjæk//ˈkɒnjæk/

معنی: کنیاک
معانی دیگر: کنیاک (براندی فرانسوی که در ناحیه ی کنیاک تولید می شود)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any fine brandy, esp. that made in France near the town of Cognac.

جمله های نمونه

1. coffee qualified with cognac
قهوه ای که در آن کنیاک ریخته اند

2. A little cognac slopped over the edge of the glass.
[ترجمه گوگل]کمی کنیاک روی لبه لیوان ریخت
[ترجمه ترگمان]کنیاک کوچکی روی لبه لیوان افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A cognac before bed is one of our little nightly rituals.
[ترجمه گوگل]کنیاک قبل از خواب یکی از مراسم کوچک شبانه ماست
[ترجمه ترگمان]کنیاک قبل از خواب یکی از مراسم little شبانه ماست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He qualified his coffee with cognac.
[ترجمه گوگل]او قهوه خود را با کنیاک مشخص کرد
[ترجمه ترگمان]قهوه خود را با کنیاک تهیه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cognac and Armagnac are fine brandies.
[ترجمه گوگل]کنیاک و آرمانیاک برندهای خوبی هستند
[ترجمه ترگمان]Cognac و Armagnac، کنیاک خوبی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Cognac is also used to macerate and flavour ingredients and casseroles.
[ترجمه گوگل]کنیاک همچنین برای خیس کردن و طعم دادن به مواد و کاسرول ها استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]Cognac نیز برای ترکیبات و ترکیبات طعم و بوی خوراک مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Would you like a cognac with your coffee?
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید کنیاک با قهوه خود داشته باشید؟
[ترجمه ترگمان]کنیاک با قهوه میل دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A touch of Cognac gives it depth and a hint of sweetness.
[ترجمه گوگل]یک لمس کنیاک به آن عمق و کمی شیرینی می بخشد
[ترجمه ترگمان]لمس of عمق و نشانه ای از شیرینی را به آن می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Converse purchased a pint of Gold Leaf Cognac to cultivate the management.
[ترجمه گوگل]Converse یک پیمانه کنیاک برگ طلا خریداری کرد تا مدیریت را پرورش دهد
[ترجمه ترگمان]Converse یک لیتر از Cognac برگ طلا را برای کشت مدیریت خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The cognac was not quite up to Skipton's fine Napoleonic standards, but it hit the spot with unerring accuracy.
[ترجمه گوگل]کنیاک کاملاً مطابق با استانداردهای ناپلئونی ناپلئونی اسکیپتون نبود، اما با دقت بی‌نظیری به نقطه‌ای رسید
[ترجمه ترگمان]کنیاک هنوز کام لا مطابق با استانداردهای ویژه ناپلئون نبود، اما با دقت unerring نقطه به نقطه رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Would you like another cognac?
[ترجمه گوگل]کنیاک دیگری می خواهید؟
[ترجمه ترگمان]کنیاک دیگری میل دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Volkov says, and looks into his cognac.
[ترجمه گوگل]ولکوف می گوید و به کنیاکش نگاه می کند
[ترجمه ترگمان]و Volkov به کنیاک خود نگاه می کند و می گوید:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Forget the smooth, caramelized blandishments of cognac.
[ترجمه گوگل]مواد صاف و کاراملی شده کنیاک را فراموش کنید
[ترجمه ترگمان]چاپلوسی و چاپلوسی caramelized کنیاک را فراموش کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Phillips ordered a cognac.
[ترجمه گوگل]فیلیپس یک کنیاک سفارش داد
[ترجمه ترگمان]فیلیپس کنیاک سفارش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Bring another round of cognac, immediately!
[ترجمه گوگل]فوراً یک دور دیگر کنیاک بیاورید!
[ترجمه ترگمان]یک دور دیگر کنیاک بیاورید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کنیاک (اسم)
brandy, cognac

انگلیسی به انگلیسی

• alcoholic drink
cognac is a kind of brandy.

پیشنهاد کاربران

بپرس