1. each worker is an important cog in our plans for the future
هریک از کارگران در طرح های آینده ی ما نقش اساسی خواهد داشت.
2. When the large cog wheel engages, the mill stone will start to go round.
[ترجمه گوگل]هنگامی که چرخ دنده بزرگ درگیر می شود، سنگ آسیاب شروع به چرخیدن می کند
[ترجمه ترگمان]وقتی چرخ بزرگ چرخ می زند، سنگ آسیاب شروع به چرخیدن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Tired of being a tiny cog in a vast machine, he handed in his resignation.
[ترجمه گوگل]او که از یک چرخ دنده کوچک در یک ماشین بزرگ خسته شده بود، استعفای خود را تحویل داد
[ترجمه ترگمان]مارتین خسته از اینکه یک دندانه کوچک در ماشین عظیمی بود، استعفای خود را تحویل داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The teeth of the cog should fit into these grooves.
[ترجمه گوگل]دندان های دندانه دار باید در این شیارها قرار بگیرند
[ترجمه ترگمان]دندانه های دندانه باید متناسب با این شیارهای باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The wheel engages with the cog and turns it.
[ترجمه گوگل]چرخ با چرخ دنده درگیر می شود و آن را می چرخاند
[ترجمه ترگمان]گردونه با پیچ کار می کند و می چرخد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The two cog wheels engaged and the machine started.
[ترجمه گوگل]دو چرخ دنده درگیر شدند و ماشین روشن شد
[ترجمه ترگمان]دو چرخ دندانه دار شروع به کار کردند و ماشین شروع به حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. But a small cog in a much bigger one - Midland Amalgamated.
[ترجمه گوگل]اما یک چرخ دنده کوچک در یک بسیار بزرگتر - Midland Amalgamated
[ترجمه ترگمان]اما یه دندانه کوچیک تو یه ساختمون خیلی بزرگ تر از Midland
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. One cog - wheel engages with another.
[ترجمه گوگل]یک چرخ دنده با دیگری درگیر می شود
[ترجمه ترگمان] یه چرخ دندانه داره با یکی دیگه وصل میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I grow star-shaped and lucid like a cog at the core of the system.
[ترجمه گوگل]من مانند یک چرخ دنده در هسته سیستم ستاره ای شکل و شفاف می شوم
[ترجمه ترگمان]من به شکل ستاره ای شکل می گیرم، مانند یک دندانه در هسته سیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Dave Clark was a crucial cog in his Operation.
[ترجمه گوگل]دیو کلارک یک چرخ دنده مهم در عملیات خود بود
[ترجمه ترگمان]دیو کلارک، یک حلقه حیاتی در عملیات خود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The feeling of being an unimportant cog in a large machine.
[ترجمه گوگل]احساس یک چرخ دنده بی اهمیت در یک ماشین بزرگ
[ترجمه ترگمان]احساس داشتن یک دندانه در یک ماشین بزرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Our cog was a sturdy merchantman escorted by a small man-of-war.
[ترجمه گوگل]چرخ دنده ما یک تاجر قوی بود که توسط یک مرد جنگی کوچک اسکورت می شد
[ترجمه ترگمان] دندانه ما یه کشتی تجاری قوی بود که توسط یه مرد کوچیک گرفته شده بو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The cog wheels started to turn.
[ترجمه گوگل]چرخ دنده ها شروع به چرخیدن کردند
[ترجمه ترگمان]چرخ های دندانه دار برق شروع به چرخیدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I'm just a cog in the machine of a big insurance company.
[ترجمه گوگل]من فقط یک چرخ دنده در ماشین یک شرکت بیمه بزرگ هستم
[ترجمه ترگمان]من فقط یه دندانه در ماشین یه شرکت بیمه بزرگ هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید