coffin

/ˈkɒˌfɪn//ˈkɒfɪn/

معنی: تابوت
معانی دیگر: بخش شاخی سم اسب، سم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a rectangular box in which a dead person is buried or cremated.
مترادف: casket
مشابه: sarcophagus

جمله های نمونه

1. the coffin was encased in gold
تابوت با ورقه ای از طلا پوشیده شده بود.

2. nail in one's coffin
هر چیزی که عمر را کوتاه می کند

3. she looked at the coffin with mournful eyes
او با چشمان ماتم بار به تابوت نگاه می کرد.

4. six soldiers were carrying his coffin
شش سرباز تابوت او را حمل می کردند.

5. they stretched him in the coffin and pulled a cloth over him
او را در تابوت دراز به دراز خواباندند و یک پارچه رویش کشیدند.

6. a black cloth was draped over the coffin
روی تابوت پارچه ی سیاه انداخته بودند.

7. his huge frame could not be fitted into any coffin
جثه ی بزرگ او در هیچ تابوتی جا نمی شد.

8. each cigaret that you smoke is a nail that you drive into your own coffin
هر سیگاری که می کشی میخی است که بر تابوت خود کوبیده ای.

9. The coffin lid had been nailed down.
[ترجمه گوگل]درب تابوت را میخ زده بودند
[ترجمه ترگمان]تابوت در تابوت میخکوب شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The coffin was placed in the grave.
[ترجمه گوگل]تابوت را در قبر گذاشتند
[ترجمه ترگمان]تابوت در گور قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There were two large wreaths on the coffin.
[ترجمه گوگل]روی تابوت دو تاج گل بزرگ بود
[ترجمه ترگمان]روی تابوت دو حلقه گل بزرگ دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. One by one each soldier approached the coffin and gave a final salute.
[ترجمه گوگل]هر سرباز یکی یکی به تابوت نزدیک شد و آخرین سلام را داد
[ترجمه ترگمان]هر سرباز به تابوت نزدیک می شد و سلام نظامی می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Greg watched as the coffin was lowered.
[ترجمه گوگل]گرگ به پایین آمدن تابوت نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]گرگ همچنان که تابوت را پایین آورده بود، نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Four soldiers stood guard over the coffin.
[ترجمه گوگل]چهار سرباز بالای تابوت نگهبانی می‌دادند
[ترجمه ترگمان]چهار سرباز از روی تابوت نگهبانی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The coffin lying before the altar was bare, except for a single wreath of white roses.
[ترجمه گوگل]تابوت جلوی محراب برهنه بود، به جز یک تاج گل رز سفید
[ترجمه ترگمان]تابوت در مقابل محراب خالی بود، به جز یک تاج گل رز سفید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The princess's coffin was accompanied by a guard of honour.
[ترجمه گوگل]تابوت شاهزاده خانم را یک نگهبان افتخار همراهی می کرد
[ترجمه ترگمان]تابوت شاهزاده خانم با یک نگهبان افتخاری همراه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. A steady procession of people filed past the coffin.
[ترجمه گوگل]یک صف ثابت از مردم از کنار تابوت عبور کردند
[ترجمه ترگمان]دسته دسته از مردم از مقابل تابوت عبور کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تابوت (اسم)
kist, chest, casket, coffin, sarcophagus, eternity box

انگلیسی به انگلیسی

• casket, box in which a dead person is buried
a coffin is a box in which the body of someone who has died is buried or cremated.
if you say that one thing is a nail in another thing's coffin, you mean that it will help bring about its end or failure.

پیشنهاد کاربران

تابوت
مثال:
the coffin sank below the waves
تابوت در زیر موج ها فرو رفت.
تابوت_ی مدل طراحی ناخن
دوستان معنی تابوت میده نه کفن
بعضیا به اشتباه کفن معنی میکنند که غلطه
tree suit ( n. )
( US ) a coffin
man - box ( n. )
a coffin
coffin ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: تابوت
تعریف: محفظه ای چوبی یا فلزی یا سفالی یا حصیری یا سنگی برای حمل یا دفن یا سوزاندن جسد
coffin
دَر ریشه واژه شِناسیِ باختَر coffin اَز ریشه یِ یونانیِ cophinos به مینه یِ basket دَرنِوِشته
( ثَبت ) شُده اَست .
اَز سویی دَر ریش شِناسیِ خاوَر کَفَن را اَرَبیده یِ کَپَنَکِ پارسی ( کَپَن ) = گونه ایِ جامه وُ رَخت که تَن وُ بَدَن را دَربَرمی گِرِفته اَست , می دانَند. پیشنَهادها :
...
[مشاهده متن کامل]

دَر کِنارِ کَفَن = کَپَن
تابوت = کَپون ، کَپان
هَم چِنین کابه ، کَبه ، کابو ، کابوک ، کابَک که شِکلِ هایِ دیگَر واژه هایِ : کَعبه ، جَعبه ، qubic ، cabin می تَوانَد بَرابَرنَهادهایِ دیگَری باشَد چه تابوت یا sarc یا sarcophagus گُنجه یا زَرفی/ظرفی میان تُهی اَست.

همون کفن خودمونه
تابوت، جایی که در آن مرده را میگذارند
تابوت
We put a dead body
تابوت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس