coffer

/ˈkɒfər//ˈkɒfə/

معنی: صندوق، خزانه وجوه
معانی دیگر: (جمع) خزانه، بودجه، اعتبار، صندوق (پول یا جواهر یا اسناد بهادار و غیره)، صندوق نسوز، صندوقچه ی آهنین، (معماری) فرورفتگی صندوق مانند طاق یا درون گنبد، رجوع شود به: cofferdam، (در کانال ها) آب پله، بستاب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a large chest, esp. one used to hold money, jewels, or the like; strongbox.
مترادف: casket, safe, strongbox
مشابه: locker, treasury, vault

(2) تعریف: (usu. pl.) monetary resources, esp. those of a treasury.
مترادف: finances, treasury
مشابه: chest, funds
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: coffers, coffering, coffered
• : تعریف: to place in a coffer.
مشابه: casket, encase, lock up

جمله های نمونه

1. There's nothing left in the government's coffers.
[ترجمه گوگل]چیزی در خزانه دولت باقی نمانده است
[ترجمه ترگمان]در خزانه دولت هیچ چیز باقی نمانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The coffer boiled up quickly.
[ترجمه گوگل]خزانه به سرعت جوشید
[ترجمه ترگمان]صندوق به سرعت آب پز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A further accident - stumbling over a coffer of government funds in his care - fatally scatters temptation before him.
[ترجمه گوگل]یک تصادف دیگر - سر خوردن بر سر خزانه ای از بودجه دولتی که تحت مراقبت اوست - وسوسه را به طرز مرگباری در مقابل او پراکنده می کند
[ترجمه ترگمان]یک تصادف دیگر - سکندری دادن یک صندوق از صندوق های دولتی در حوزه کاری خود، در برابر او temptation پراکنده و پراکنده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The nation's coffers are empty.
[ترجمه گوگل]خزانه ملت خالی است
[ترجمه ترگمان]خزانه این کشور خالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Unless you're trying to swell the family coffers all by yourself.
[ترجمه گوگل]مگر اینکه بخواهید به تنهایی خزانه خانواده را بزرگ کنید
[ترجمه ترگمان]مگر اینکه سعی کنی همه خزانه خانواده را خودت خراب کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She saw the leather coffer, with its massed jewellery . . . .
[ترجمه گوگل]او صندوق چرمی را با جواهرات انبوه آن دید
[ترجمه ترگمان]صندوق چرمی را دید که با جواهرات massed آن را پوشانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Rivers of money rushed into the coffers of the Dukakis camp.
[ترجمه گوگل]رودخانه های پول به خزانه اردوگاه دوکاکیس سرازیر شد
[ترجمه ترگمان]ری ورز پول به خزانه اردوگاه Dukakis سرازیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I'd like a cup of coffer with sugar and cream, please.
[ترجمه گوگل]من یک فنجان صندوقچه با شکر و خامه می خواهم، لطفا
[ترجمه ترگمان]من یک جام پر از شکر و خامه را دوست دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There are many jewels in the coffer.
[ترجمه گوگل]جواهرات زیادی در خزانه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در صندوق جواهرات بسیاری هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They drank coffer or bottled lemonade, in the pleasant, earned ease of Sunday afternoon.
[ترجمه گوگل]آن‌ها در لذت و آسایش بعد از ظهر یکشنبه، کافه یا لیموناد بطری می‌نوشیدند
[ترجمه ترگمان]آن ها coffer را نوشیدند یا لیموناد را در آب شیرین بعدازظهر روز یکشنبه به دست آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It's a reliquary, or coffer. From the 6th century, the Crux Vaticana is purported to contain fragments of the cross on which Jesus was crucified.
[ترجمه گوگل]این تکیه یا خزانه است از قرن ششم، Crux Vaticana ادعا می شود که حاوی قطعاتی از صلیب است که عیسی بر روی آن مصلوب شده است
[ترجمه ترگمان]یک صندوق یا صندوق است از قرن ششم، Crux vaticana به منظور مهار بخش هایی از صلیب که عیسی به صلیب کشیده شده است، ادعا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The girl is allowed to dunk her biscuits in her coffer.
[ترجمه گوگل]دختر اجازه دارد بیسکویت هایش را در خزانه اش فرو کند
[ترجمه ترگمان] اون دختر اجازه داره بیسکوئیت هاش رو تو صندوق بذاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The money from the exhibition should swell the hospital's coffers a little.
[ترجمه گوگل]پول نمایشگاه باید کمی خزانه بیمارستان را متورم کند
[ترجمه ترگمان]پول حاصل از نمایشگاه باید خزانه بیمارستان را کمی بالا ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The proceeds from the lottery go towards sports and recreation, as well as swelling the coffers of the government.
[ترجمه گوگل]درآمد حاصل از قرعه کشی صرف ورزش و تفریح ​​و همچنین افزایش خزانه دولت می شود
[ترجمه ترگمان]درآمد حاصل از قرعه کشی به سمت ورزش و تفریح و نیز افزایش خزانه دولت می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صندوق (اسم)
case, bin, fund, box, chest, trunk, coffer, hutch

خزانه وجوه (اسم)
coffer

انگلیسی به انگلیسی

• treasure chest; treasury; strongbox
store in a chest
the coffers of an organization is the total amount of money that it has to spend.
a coffer is a large strong chest used for storing valuable objects such as money or gold and silver.

پیشنهاد کاربران

خزانه
پول سندوغ ( زبر "س" ) {بی زیروزبری ( سکون ) "ل"}
( صندوق ، معرب �سندوغ� است ؛ و �سندوغ� ، یک واژهء پارسی است )

بپرس