coercive tactics

پیشنهاد کاربران

**Coercive tactics** به روش ها و اقداماتی گفته می شود که با هدف فشار آوردن، مجبور کردن یا تحت کنترل گذاشتن فرد یا گروهی به کار می روند تا آنها کاری را برخلاف میل یا قضاوت بهتر خود انجام دهند. این تاکتیک ها معمولاً شامل تهدید، ارعاب، دستکاری روانی، محدود کردن آزادی ها یا استفاده از زور می شوند و به منظور تغییر رفتار یا تصمیم گیری طرف مقابل بدون رضایت واقعی او به کار گرفته می شوند.
...
[مشاهده متن کامل]

### ویژگی های اصلی coercive tactics:
- استفاده از **فشار یا تهدید** برای وادار کردن شخص به انجام کاری.
- **دستکاری روانی** و کنترل عاطفی مانند ترساندن، تنبیه روانی یا انزوا.
- **محدود کردن آزادی انتخاب** و توان تصمیم گیری هدف.
- می تواند شامل انواعی از سوءاستفاده ها مانند تهدید به صدمه جسمی، فریب، ارعاب، کنترل مالی یا اجتماعی باشد.
- معمولاً در موقعیت های مختلفی مانند روابط شخصی، محیط های کاری، نظام های حقوقی یا جنگ روانی دیده می شود.
### مثال ها و کاربردها:
- در روابط شخصی، رفتارهای کنترل کننده و تهدیدآمیز برای تسلط بر شریک زندگی ( coercive control ) .
- در سیستم های قانونی یا بازجویی ها، استفاده از فشار روانی برای گرفتن اقرار.
- در محیط های کاری یا سیاسی، تهدید و دستکاری برای وادار کردن افراد به کار یا تصمیماتی که علیه مصلحتشان است.
- در جنگ روانی، پخش اطلاعات نادرست یا ارعاب برای تضعیف اراده دشمن.
### جمع بندی
تاکتیک های اجبارگرانه یا coercive tactics روش های فشار و کنترل هستند که با تهدید یا دستکاری، فرد یا گروه را وادار می کنند برخلاف میل یا منافع خود رفتار کنند. این تاکتیک ها اغلب از نظر اخلاقی یا قانونی نامطلوب محسوب می شوند و در برابر آزادی و اختیار فردی قرار دارند.

The root of the word **"coerce"** in English comes from the Latin verb **"coercere"**, which is made up of:
- **"com - "** meaning **"together"** or **"with"**
- **"arcere"** meaning **"to enclose"** or **"to restrain"**
...
[مشاهده متن کامل]

آرچِرِ
Together, **"coerce"** means **"to force or restrain someone from doing something"** or **"to compel by force or threats. "**
### **Farsi Translation:**
- **"Coerce"**: اجبار کردن، مجبور کردن
- **Root**: **"arcere"** ( لاتین ) : به معنی محدود کردن یا مهار کردن
- - -
### **10 Complex Sentences Using "Coerce" and its Derivatives in English and Farsi:**
1. **The authorities coerced the suspect into confessing by threatening him with imprisonment. **
**مقامات متهم را با تهدید به حبس مجبور به اعتراف کردند. **
2. **The company was accused of coercing its employees into working overtime without proper compensation. **
**شرکت به اجبار کردن کارکنان خود برای کار کردن اضافه وقت بدون جبران مناسب متهم شد. **
3. **Although she felt coerced into making the decision, she knew it was the right choice for the team. **
**اگرچه او احساس کرد که به اجبار تصمیم گرفته است، می دانست که این انتخاب درستی برای تیم است. **
4. **The coercive measures used by the government to control the population led to widespread protests. **
**اقدامات اجباری که توسط دولت برای کنترل جمعیت استفاده می شد، به اعتراضات گسترده ای منجر شد. **
5. **His coercive tactics during negotiations only led to mistrust and a breakdown in communication. **
**تاکتیک های اجباری او در مذاکرات تنها منجر به بی اعتمادی و فروپاشی ارتباطات شد. **
6. **The ethical implications of coercing individuals into giving up their rights have been widely debated. **
**پیامدهای اخلاقی مجبور کردن افراد به واگذاری حقوق خود به شدت مورد بحث قرار گرفته است. **
7. **In order to secure the deal, they had to coerce the competitor into agreeing to the terms. **
**برای تأمین قرارداد، آنها مجبور شدند رقیب را به پذیرش شرایط مجبور کنند. **
8. **The law strictly prohibits the use of coercive tactics in any form of business dealings. **
**قانون به شدت استفاده از تاکتیک های اجباری در هر نوع تعامل تجاری را ممنوع می کند. **
9. **Coercion is often seen as a violation of individual freedoms and rights. **
**اجبار معمولاً به عنوان نقض آزادی ها و حقوق فردی دیده می شود. **
10. **Despite the coercive environment at work, she managed to retain her independence and integrity. **
**با وجود محیط اجباری در محل کار، او توانست استقلال و تمامیت خود را حفظ کند. **
- - -
### **Related Derivatives and Collocations:**
1. **Coercion** ( noun ) : The act of compelling or forcing someone to do something through threats or pressure.
- **فارسی**: اجبار، زورگویی
- **Example**: **The coercion of the workers was clearly unethical. **
2. **Coercive** ( adjective ) : Involving or using force or threats to make someone do something.
- **فارسی**: اجباری، زورگویی
- **Example**: **The coercive policies of the government led to widespread resistance. **
3. **Coerce into** ( phrasal verb ) : To force or pressure someone to do something.
- **فارسی**: مجبور کردن به
- **Example**: **They tried to coerce him into signing the contract. **
4. **Coercive tactics**: Methods used to force someone into complying with demands.
- **فارسی**: تاکتیک های اجباری
- **Example**: **Coercive tactics were used to suppress dissent. **
5. **Coercion - based system**: A system where force or threats are used to control behavior.
- **فارسی**: سیستم مبتنی بر اجبار
- **Example**: **The government created a coercion - based system to maintain control over its citizens. **
chatgpt