دیکشنری
مترجم
بپرس
coerced
/koʊˈɜːs/
/kəʊˈɜːs/
(verb transitive) بزور وادار کردن، ناگزیر کردن
دنبال کنید
جمله های نمونه
1. they coerced students into becoming members
آنان دانشجویان را مجبور کردند که عضو بشوند.
انگلیسی به انگلیسی
• forced, compelled to do something brought about through force or other forms of compulsion
پیشنهاد کاربران
coerced by
تحت فشارِ
مهار شده
اجباری
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها