coequal

/koˈiːkwəl//koˈiːkwəl/

معنی: معدل، متعادل ومتساوی، متساوی از هر نظر
معانی دیگر: رجوع شود به: equal، درشان ومقام وغیره

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: equal in some quality or rank.
مشابه: coordinate, level
اسم ( noun )
مشتقات: coequally (adv.), coequality (n.)
• : تعریف: an equal of someone or something.
مشابه: coordinate, peer

جمله های نمونه

1. You understand better than perhaps any of your predecessors that ours is a tripartite system of government, with three co-equal branches.
[ترجمه گوگل]شما بهتر از هر یک از پیشینیان خود می‌دانید که نظام ما یک نظام حکومتی سه‌جانبه است، با سه شاخه مساوی
[ترجمه ترگمان]شما بهتر از هر یک از پیشینیان خود می دانید که ما یک سیستم سه جانبه دولت با سه شعبه مشترک داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. More important, an attempt by legislators to silence both prosecutors and judges defeats the spirit of co-equal branches of government.
[ترجمه گوگل]مهمتر از آن، تلاش قانونگذاران برای ساکت کردن دادستان ها و قضات، روحیه شعبه های دولتی برابر را شکست می دهد
[ترجمه ترگمان]مهم تر از آن، تلاشی از سوی قانونگذاران برای سکوت هم دادستان و هم قضات، روح شاخه های برابری را شکست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The minority claim for coequal rights.
[ترجمه گوگل]ادعای اقلیت برای حقوق برابر
[ترجمه ترگمان]اقلیت ادعای حقوق بشر دوستانه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Women should be treated as coequal with men in every way.
[ترجمه گوگل]زنان باید از هر لحاظ با مردان برابر باشند
[ترجمه ترگمان]زنان باید به هر نحوی با مردان رفتار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Women should be treated as coequal with men in our society.
[ترجمه گوگل]در جامعه ما باید با زنان برابر با مردان رفتار شود
[ترجمه ترگمان]زنان باید با مردان در جامعه ما رفتار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Eligible certificate and certificate of conformity have coequal effectiveness.
[ترجمه گوگل]گواهی واجد شرایط و گواهی انطباق دارای اثربخشی یکسان هستند
[ترجمه ترگمان]گواهی صلاحیت و گواهی صلاحیت دارای اثربخشی coequal هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. However, below coequal market condition, some bibcock industries are vibrant, some halberd heavy sand however.
[ترجمه گوگل]با این حال، در شرایط مشابه بازار، برخی از صنایع خروس پر جنب و جوش هستند، با این حال، برخی از شن های سنگین هالبرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، در زیر شرایط بازار coequal، برخی صنایع دستی پر جنب و جوش هستند و برخی از آن ها sand سنگین هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Of course, be not all tiring-room to link is coequal and important.
[ترجمه گوگل]البته، همه چیز خسته کننده نیست، اتاق برای پیوند مساوی و مهم است
[ترجمه ترگمان]البته، نباید تمام اتاق خسته کننده باشد تا ارتباط مهم و مهم باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It may be ridiculous to accord Stone's movie a status coequal with the Warren report.
[ترجمه گوگل]ممکن است مضحک باشد که به فیلم استون وضعیتی برابر با گزارش وارن بدهیم
[ترجمه ترگمان]ممکن است مضحک باشد که فیلم \"استون کورت\" را با گزارش وارن تطبیق دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. During the conflict, “patriotism itself became sacralized to the point that it enjoyed coequal or even superior status to conventional denominational faiths. ”
[ترجمه گوگل]در خلال این درگیری، «میهن پرستی خود به حدی مقدس شد که از موقعیتی برابر یا حتی برتر از مذاهب فرقه ای متعارف برخوردار شد ”
[ترجمه ترگمان]در طول این درگیری ها، \" وطن پرستی به خودی خود به حدی تبدیل شد که از coequal یا حتی برتری نسبت به مذاهب denominational سنتی لذت می برد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

معدل (صفت)
equal, adjusted, coequal, corrected, equiponderant

متعادل و متساوی (صفت)
coequal

متساوی از هر نظر (صفت)
coequal

تخصصی

[عمران و معماری] همپایه - هممرتبه

انگلیسی به انگلیسی

• one who is equal with another in rank or position
equal with another in rank or position

پیشنهاد کاربران

بپرس