coded

/ˈkoʊdɪd//ˈkəʊdɪd/

معنی: رمزی
معانی دیگر: رمزی

جمله های نمونه

1. i received their coded message
پیام رمزی آنها را دریافت کردم.

مترادف ها

رمزی (صفت)
secret, mystic, allegorical, figurative, coded, symbolic, encoded, cryptic, esoteric, undercover, backstairs, furtive, occult, emblematic, runic

انگلیسی به انگلیسی

• expressed in symbols to conceal the true meaning, ciphered, concealed

پیشنهاد کاربران

در اصطلاح بیمارستانی به کسی که دچار ایست قلبی شده است.
رمزگذاری شده، کدگذاری شده، کدشده، کدنویسی شده

بپرس