coddle

/ˈkɑːdl̩//ˈkɒdl̩/

معنی: نازپرورده کردن، نوازش کردن، نیم پز کردن، اهسته جوشاندن یا پختن، بادقت زیاد بکاری دست زدن
معانی دیگر: (در آب گرم ولی نه آب جوش) آب پزکردن، تخم مرغ را آب پز کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: coddles, coddling, coddled
مشتقات: coddler (n.)
(1) تعریف: to treat with indulgence, as one would treat an invalid or baby; pamper.
مترادف: baby, cosset, mollycoddle, pamper
متضاد: neglect
مشابه: cater to, dote on, favor, humor, indulge, overprotect, spoil

- Her parents think she coddles her son and fear that he'll grow up weak and spoiled.
[ترجمه گوگل] والدین او فکر می کنند که او پسرش را نوازش می کند و می ترسند که او ضعیف و خراب بزرگ شود
[ترجمه ترگمان] پدر و مادرش فکر می کنند که او پسرش را دوست دارد و از او می ترسد که ضعیف و فاسد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to simmer in water that is almost at the boiling point.
مترادف: poach, simmer
مشابه: boil, stew

- He wanted her to coddle the eggs, but she scrambled them as usual.
[ترجمه گوگل] او می خواست که تخم مرغ ها را بپزد، اما او طبق معمول آنها را هم زد
[ترجمه ترگمان] او می خواست که او تخم مرغ ها را نوازش کند، اما مثل همیشه از آن ها دست می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Don't coddle the child - he's fine!
[ترجمه گوگل]کودک را نوازش نکنید - او خوب است!
[ترجمه ترگمان]- بچه رو ناز نکن - اون حالش خوبه!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. If Mr Putin wants to coddle war criminals, let him do it on his own nickel.
[ترجمه گوگل]اگر آقای پوتین می‌خواهد جنایتکاران جنگی را سرزنش کند، بگذار این کار را با نیکل خودش انجام دهد
[ترجمه ترگمان]اگر آقای پوتین می خواهد به مجرمانی مبارزه کند، اجازه دهید که این کار را بر روی نیکل خودش انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Nor does he coddle his players.
[ترجمه گوگل]او بازیکنانش را هم نوازش نمی کند
[ترجمه ترگمان]او هم بازیکنان او را نوازش نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I coddle the beets, radishes, and yellow squash, pamper the chives and basil; overindulge the tomatoes.
[ترجمه گوگل]من چغندر، تربچه و کدو زرد را می نوازم، پیازچه و ریحان را ناز می کنم در مصرف گوجه فرنگی زیاده روی کنید
[ترجمه ترگمان]من چغندر، تربچه، و اسکواش زرد را نوازش می کنم، ریحان و ریحان را ناز پرورده، و tomatoes را overindulge
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some Carlsbad residents feel that they need to coddle their budding high-tech companies sprouting around Palomar Airport.
[ترجمه گوگل]برخی از ساکنان کارلزباد احساس می‌کنند که باید از شرکت‌های نوظهور با فناوری پیشرفته‌شان که در اطراف فرودگاه پالومار رشد می‌کنند، بغل کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از ساکنان Carlsbad احساس می کنند که آن ها نیاز به ناز و نوازش شرکت های فن آوری پیشرفته خود در اطراف فرودگاه Palomar دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And they coddle reporters in a warm cocoon of perquisites.
[ترجمه گوگل]و آنها خبرنگاران را در پیله گرمی از لوازم جانبی نوازش می کنند
[ترجمه ترگمان]و آن ها در پیله گرمی از درآمده ای اتفاقی، گزارشگران را هدف قرار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Clinton said he would not "coddle the butchers of Beijing" but negotiated China's entry into the W. T. O.
[ترجمه گوگل]کلینتون گفت که «قصابان پکن را ناز نمی کند» اما درباره ورود چین به W T O مذاکره کرد
[ترجمه ترگمان]کلینتون گفت او \"قصاب پکن\" را نوازش نمی کند، اما در مورد ورود چین به کشور بوش مذاکره کرد تی ا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I would not coddle the child(Samuel Johnson.
[ترجمه گوگل]من کودک را نوازش نمی کنم (ساموئل جانسون
[ترجمه ترگمان]من کودک را نوازش نمی کردم (ساموئل جانسون)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I love to coddle babies. I have a little one of my own.
[ترجمه گوگل]من عاشق نوازش کردن بچه ها هستم من یک کوچولو از خودم دارم
[ترجمه ترگمان] من عاشق اینم که بچه ها رو ناز کنم من یه کوچولو از خودم دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Cairne Bloodhoof: Ha! There's no need to coddle me, boy. I may be old, but I'm not helpless.
[ترجمه گوگل]کایرن بلادهوف: ها! نیازی به نوازش من نیست پسر شاید پیر شده باشم، اما درمانده نیستم
[ترجمه ترگمان]ها! ها! لازم نیست او را نوازش کنی، پسر ممکن است پیر باشم، اما درمانده نیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Teach him gently, World, but don't coddle him, because only the test of fire makes fine steel.
[ترجمه گوگل]با ملایمت به او بیاموز، دنیا، اما او را نوازش مکن، زیرا فقط آزمایش آتش، فولاد ظریف را می سازد
[ترجمه ترگمان]او را به آرامی به او آموزش دهید، اما او را نوازش نکنید، زیرا تنها آزمایش آتش فولاد خوبی می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is also a small mouth opening to coddle the broken hand.
[ترجمه گوگل]این همچنین یک دهانه کوچک برای نوازش دست شکسته است
[ترجمه ترگمان]این نیز دهانه کوچکی است که برای نوازش دادن دست شکسته باز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Clinton said he would not "coddle the butchers of Beijing" but negotiated China's entry into the W.
[ترجمه گوگل]کلینتون گفت که «قصابان پکن را ناز نمی کند» اما درباره ورود چین به غرب مذاکره کرد
[ترجمه ترگمان]کلینتون گفت او \"قصاب پکن\" را نوازش نمی کند، اما در مورد ورود چین به کشور بوش مذاکره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نازپرورده کردن (اسم)
coddle

نوازش کردن (فعل)
stroke, blandish, coax, baby, fondle, coddle, pet, pat, canoodle, cuddle, dandle

نیم پز کردن (فعل)
coddle, underdo

اهسته جوشاندن یا پختن (فعل)
coddle

با دقت زیاد بکاری دست زدن (فعل)
coddle

انگلیسی به انگلیسی

• pamper, treat gently; cook slowly in hot water that is not boiling
if you coddle someone, you treat them too kindly or you protect them too much.

پیشنهاد کاربران

لوس کردن
لای پر قو بزرگ شده
I think my daughter in law coddles her children too much
من فکر میکنم عروسم خیلی بچه شو لوس بار آورده
ناز کشیدن، لی لی به لالای کسی گذاشتن

بپرس